در اربعین سوختن


فتنه هاشان یک به یک فنا شد

روسیاهان را چشم در عزا شد

نشنیده بودند اینان رسم سرو بودن

یک تنه چوب خشکی را متصور بودن

نمیدانند اینا که سرو آزاد است

در میان بی داد چون کوهی در باد است

بی همه خود همه بوده

طبل جنگی در میدان بی سپاه بوده

تلخ تر ز زهر مار بوده

شیرین تر از عسل در بلا بوده

او یک تنه عالمی را در میدان بوده

منتظر همیشه و چشم بر میدان کارزار بوده

دست اگر بر تیغ برد

صد قلم را آتش برد

هر قلم شرح سوختن می کند

در نهان حکایت ز کربلا می کند

من نرفتم راه کوفه و شام

ولی دید ام در تهران آن کاخ شام

دیده ام معاویه بر منبر است

گویا خود خوانده هم پیغمبر است

فتنه گر داند مرا آن پیر خرفت

چرت گوید روز شب چون مرد رند

رند نیست اش هرگز او

می ماند چون توفه ای ز هند

گر چه گویند سابقاً هندی بوده

ولی ظاهر مدتی هم روسی بوده

شمایلش شمایل فرعون ست

و احکامش حکم نرون ست

خلافتش کم تر ز بنی عباس ست


#کهنه_سرباز

در اربعین سوختن مورخه

۱۳۹۷/۷/۲۴