نگاه محسنی

مجموعه ای از دین فلسفه و عرفان و سیاست

۱۱ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

آیت الله منتظری به قلم من

به نام خداوند عزوجل 

ابتدا باید بگویم که این مقاله برداشت شخصی از مستندات همه ی گروهای سیاسی و غیر سیاسی است یعنی هم رد پای جناب ری شهری در آن هست هم حاج احمد آقای منتظری و خمینی . لذا گلگی نکنید که چرا ها یی را بیان کردی من قبلا هم متنی در سال ۹۴ نوشتم که دوستان اصلاحطلب را به جانم انداخت باشد که تکرار نشود .

ادامه مطلب...
۱۲ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با یک شاعر اسیر اصفهانی کیست؟

میرزا سید جلال اسیر اصفهانی فرزند میر مومن شهرستانی از شاعران نامی قرن یازدهم است . وی از خاندان سادات شهرستان اصفهان و معاصر شاه عباس دوم (1077_1052) هجری بوده و در دربار او تقرب داشته است مرگ او به سال 1049 هجری ثبت کرده و نوشته اند در جوانی زندگانی را بدرود گفته است . اسیر اصفهانی مورد ستایش و احترام شاعران توانای به ویژه کلیم و صائب بوده و او به استادی ستوده و سخنش را تتبع کرده اند دکتر ذبیح الله صفا درباره شعر  اسیر مینویسد:((اشعار او بدقت خیال و ایراد ترکیبات دقیق و مظامین نازک و نو معروف بودو بهمین سبب طرفداران سبک هندی ر هندوستان از اوایل قرن دوازدهم به بعد طرز او را پیروی کرده اند . قصاید او در ذکر مناقب خاندان رسالت است و به علاوه بر آن غزلهای مطبوع دقیق و قطعات و رباعیهای بسیاری دارد)) اسیر اصفهانی در شاعری شاگرد فصیحی هروی بوده 

با وجود آنکه استادم فصیحی بوده است 

مصرع صائب تواند یک کتاب من شود 



نکته : به منظور مطابق داشتن با کتاب اصطلاحات در حد امکان ثابت مانده.


۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با یک شاعر طبیب اصفهانی کیست؟

قبل این که راجب این که راجب ایشون چیزی بگم باید یاداور بشم هر کسی یه شمس درونی داره و با دیدن اون بیدار میشه و لب به سخن باز می کنه من هم شمس خودم پیدا کردم و سخنور شدم امیدوارم شمس هم من رو فراموش نکنه .


طبیب اصفهانی

میرزا عبدالباقی متخلص به ((طبیب)) اصفهانی از شاعران قرن دوازدهم هجری است. وی از سادات موسوی و فرزند میرزا محمد رحیم حکیم باشی شاه سلطان حسین صفوی بوده است . پدرانشان از پزشکان نامی در دوره صفویه بشمار رفته و جدش میرزا سلیمان از فارس به اصفهان رفته و نسل بعد نسل در خدمت پادشاهان صفویه بوده اند .طبیب اصفهانی مدتی پزشک نادرشاه و چندی  کلانتری اصفهان را بر عهده داشته و با آذر بیگدلی مولف تذکره (آتشکده عجم ) ملاقات نموده و سرانجام در سال 1168 هجری زندگی را بدرود گفته است مولف تذکره نتایج الافکار وفات او را به سال 1172 هجری ثبت کرده است .1

دیوان طبیب اصفهانی



1-تذکره نتایج الافکارتالیف قدرت الله گوپاموی چاپ بمبئی صفحه 442 
برگرفته از کتاب تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان
۰۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با یک شعر میر نظام دستغیب شیرازی


گر فلک با من هم آغوشش نماید دور نیست 
باغبان بر چوب بندد گلبن نوخیز را




دل افسرده شد از سینه برون باید کرد 
مرده هر چند عزیز است نگه نتوان داشت




بده ساقی آن زاده آفتاب
که نادان نهاده است نامش شراب 
مرا بیش ازین توصیف نیست
که خورشید محتاج تعریف نیست


برگرفته از کتاب تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان اثر عبدالرفیع حقیقت 
۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی یک شاعر با میرنظام دستغیب شیرازی

قبل این که بخوام به معرفی این شخصیت بپردازم باید بگم که خاک بر سر خبرگذاری هایی که برای خالی نبودن عریضه جنسیت میرنظام  رو تشخیص می دهند 

بگذریم که در هنگام جستوجوی نام این بزرگوار انواع اراجیف نوشته شده آقایان و بانوان ولایی راجب مرحوم آیت الله العضمی منتظری و حضرت آیت الله سید محمد دستغیب رو می بینید که به بزرگی خود ببخشید و بگزاید به گفتن خزعبلات خودشون رو ادامه بدهند به  قول مولانا و حضرت امیر بحث با جاهل هیچ فایده ای نداره جز عصبانیت.

بگذریم به بحث اصلی برسیم


میر نظام شیرازی از شاعران قرن یازدهم هجری است.وی از سادات دستغیب شیراز بوده و درباره او نوشته اند که :(مرد نیک سیرت ملایمی بوده و خط نسخ را به غایت خوش مینگاشت و در موسیقی نیز دست داشت) مرگ میر نظام دستغیب شیرازی را به به 1309 هحری قمری در سی سالگی نوشتند  و مدفن وی در حافظیه شیراز است . دیوان اشعاش به سه هزار بیت نوشتند .


نکته: علت جدا نوشتن دستغیب در بالا به این علت است که در گذشته نچندان دور این واژه به صورت جداگانه نوشته می شد همچون تیتر بالا .
۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سه شعر زیبا از میرزا نصیر اصفهانی

شبی با یک شعر و شاعر



فلک را عادت دیرینه اینست 
که با آزادگان دائم به کین است





با من که رخم شکسته رنگ آمده است
هفت اختر و شش جهت بجنگ آمده است 
بر مرغ دلم کز آشیان دگر است
این نه قفس فراخ , تنگ آمده است




شنیدم وقتی از فرزانه استاد 
درین خاکی طلسم سست بنیاد 
خوشالحان طایری در بوستانی 
بشاخی  ریخت طرح آشیانی 
بمحنت خاور خاشاکی کشیدی
برآن شاخش بصد امید چیدی
چو طرفی زان خزاب آبادی کردی 
زشادی نغمه ای بنیاد کردی 
چو وقت آمد که بختش یاور آمد
گل امیدش از گلبن برآید 
که ابری ناگهان دامن کشان شد
و زآن برقی عجب آتشفشان شد 
شراری ریخت در کاشانه او
که یکسر سوخت عشرتخانه او
۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی یک شاعر گمنام میرزا نصیر اصفهانی کیست ؟

میرزا نصیر حسیینی شیرازی از شاعران بسیار با ذوق و دانشمند قرن دوازدهم هجری محسوب است . وی فرزند میرزا عبدلله طبیب و جد  اعلای فرصت الدوله شیرازی شاعر نامی قرن سیزدهم هجری است که در شیراز به کار طبابت اشتغال داشته است . میرزا نصیر یکی از پیگذارانبا نفوذ رستاخیز ادبی یا دوره بازگشت به سبک عراقی در قرن دوازدهم هجری به شمار می رود که با مشتاق اصفهانی همراهی و همکاری داشته است .
مثنوی معروف پیر و جوان سروده اوست .
          نتیجه تصویری برای مثنوی پیر و جوان

متاسفانه باز هم هچ اثر چاپی و یا نسخه الکترونیکی (PDF) از این اثر در دست نیست اما در این حد می توان گفت که از آخرین چاپ کتاب حداقل ده سال می گزرد عکس بالا هم مربود به نسخه صدا و سیما چاپ شده سال 1370 است

۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عاشق اصفهانی کیست؟

حقیقتا دیدم که هیچ بیگرافی از این شاعری که من هم اتفاقی پیداش کردم در دست نیست گفتم حق مطلب رو ادا کنم که مدیون او و نویسنده کتاب نشم.

طبق کتاب ...نهضتهای فکری... 

آقا محمد عاشق اصفهانی از شاعران نامی قرن دوازدهم هجری است وی در سال 1111 هجری در اصفهان ولایت یافت و پس از کسب معلومات از محضر استادان فن و ادب به ویژه مشتاق اصفهانی جزء طرفداران پرشور رستاخیز ادبی یا بازگشت ادبی و مخالفت سبک شعر (فارسی-هندی) و انجمن ادبی مشتاق درآمد وتا آخر عمر در این راه کوشید , و شیوه شاعران قدیم خراسان و عراق را تجدید نمود .مرگش به سال 1181هجری در اصفهان اتفاق افتاده است .

دیوان کامل او  مثل اینکه به فروش می رسد اما کجا الله اعلم.


در صورت علاقه مند شدن به کتاب تاریخ نهضت.... به سایت نویسنده به آدرس زیر مراجعه کنید
۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعر عاشقانه از عاشق اصفهانی

حقیقتا داشتم کتاب تاریخ  نهضتهای فکری ایرانیان تا قرن دوازدهم ورق میزدم بماند که تعداد صفهات یاد شده داخل کتاب نبود و حدود صد صفحه اش اختلاس شده بود اما این شعر من واقعا دیوانه خودش کرد.

 

تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان


خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش

چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش

اسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادش

دلم آتشست از عش و من آسوده ام از غم 

که می دانم محبت مرسد روزی به فریادش

بغم فرصت مده ساقی سرت گردم که ملک دل 

چو ویران گشت نتوان کرد دیگر بار آزادش

ندانم حال عاشق را در ین نخجر گه دیدم 

بخوان آغشه صیدی چشم حسرت سوی صیادش


#آقا_محمد_عاشق_اصفهانی


۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

باز خوانی عدالت و امامت محسن کدیور

نسخه صوتی این بحث به زودی اضافه می شود

عدالت و امامت که دو اصل اختصاصی در اعتقادات شیعی است امروز چگونه فهمیده می‌شوند؟
در طول تاریخ این دو اصل تطور و تکوین یافته‌اند تا به درک نسبتا پایدار و مورد توافق اکثریت علمای شیعی برسند. بازخوانی انتقادی این دو اصل با توجه به تکوین تاریخی آنها ضروری است.

این بحث شامل دوازده بخش به شرح زیر است:

– درجا زدن در اصل عدالت و عقب رفتن در اصل امامت،

– موازین شیعی بودن،

– ارزیابی آموزه‌های غلات مفوضه،

– شیعیان در دنیا چگونه معرفی می شوند؟

– ائمه واسطه بین انسان و خدا؟

– رهایی شیعه در آخرالزمان؟

– شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان؟

– امامت هسته مرکزی ایمان؟

– عزاداری امام حسین (ع) کفاره گناهان؟

– از ماست که برماست،

– امامت شیعی مبتنی بر نصّ از جانب پیامبر یا امام قبل،

– جمع بندی.

423432243

یک. درجا زدن در اصل عدالت و عقب رفتن در اصل امامت

اصل عدالت بعد از مرزبندی با تفکر اشعری اهل سنت قرنهاست از هرگونه مولدیت بازمانده و از به کارگیری آن در بسیاری ساحت‌های دین (مشخصا فقه) غفلت شده به نحوی که وجود یا عدم وجود آن در این ساحات علی السویه شده است.

عدالت تنها صفت خداوند نیست، صفت دین اسلام، صفت اعتقادات و احکام عملی اسلامی است. صفت فرد و جامعه هم هست. اما آیا غیر از عدل به مثابه صفت ربوبی و عدالت به مثابه صفت شخصی مقامات دینی کجا از عدالت بحث شده است؟ آیا گفته ایم که باور ناعادلانه و حکم فقهی غیرعالانه نادرست و نامشروع هستند؟ آیا استدلال کرده ایم که جامعه مبتنی بر تبعیض و ظلم جامعه شیعی نیست؟ آیا در اصول فقه ما اصلی بنام عدالت تاسیس شده است؟ آیا احکام غیرعادلانه از جمله برخی احکام زنان و بردگان از فقه ما حذف شده اند؟ از بحث چند سطری صدوق در رساله اعتقادات تا بحث محمدرضا مظفر در العقاید الامامیه چند مسئله‌ی تازه به بحث کلیدی عدالت اضافه شده است؟ آیا ما در بحث عدالت ده قرن درجا نزده ایم؟ اما در بحث عدالت فقط درجا زده ایم. در بحث امامت عقب رفته ایم. لذا در مورد عدالت به همین مختصر اکتفا می کنم و بحث را در محور امامت متمرکز می کنم.

اصل امامت به حدی شاخ و برگ پیدا کرده که از توحید و نبوت و معاد هم تناورتر گشته و بر آنها سایه انداخته است. تلقی مسلط از امامت حداقل از قرن پنجم همان تلقی غلات معتدل یعنی «غلات مفوضه» است در مقابل غلاتی که برای ائمه شأن ربوبی قائل بوده‌اند. در این تلقی (مفوضه) کار تکوین و تشریع باذن الله به ائمه تفویض شده است، و راه منحصربه‌فرد فلاح، توسل و شفاعت ایشان است.

رویکرد «شخص‌مدار» به امامت، ائمه را به «مجاری فیض» و عیسی‌هایی تبدیل می کند که البته پسر خدا نیستند، اما دارای تمام اختیارات ربوبی در تکوین و تشریع البته باذن الله هستند و خداوند کارعالم و آدم را در دنیا و آخرت به ایشان سپرده است.

امامان اهل بیت (ع) قرار بود طریقیت داشته باشند نه موضوعیت. طریق باشند به سوی تنها موضوع اسلام که خداوند باشد. در اسلام بر خلاف مسیحیت موجود حتی شخص پیامبر هم موضوعیت ندارد. محمد (ص) پیامبر خداست نه بیشتر. اگر او «بشر مثلکم» است، که قبل از شهادت به رسالتش باید شهادت به عبودیت او بدهیم روزانه چندین بار در تشهد نماز، به طریق اولی ائمه هم همانند او چنین اند نه از سرشتی جداگانه، انسانهایی با فضائل علمی و عملی، راسخ در علم و مهذب و مزکی و مطهر در عمل، اما «بشر مثلکم» نه چیز دیگر. اسلام خدامحور است. تبدیل اسلام به «محمد محور» همانند تغییر شیعه به «امام محور» خلاف شاکله اسلام است که در محکمات قرآن به وضوح آمده است. شخص محوری چه این شخص محمد (ص) باشد چه اهل بیت او (ع) خلاف شاکله اسلام و قرآن است. محور اسلام خداست و لاغیر.

وقت آن رسیده که تکلیف خود را با این تلقی غلات تفویضی مشخص کنیم. تاریخ تحول باورهای شیعی به سه مرحله قابل تقسیم است: یکی پنج قرن نخست، دوم قرن ششم تا قرن دهم دوران رسمیت تشیع در ایران، و سوم از قزن یازدهم تا کنون. آراء علمای شیعه در این سه دوره چراغ راه ماست اگرچه اینکه آنها چگونه می اندیشیده اند الزامی برای ما ایجاد نمی کند. این‌که مختار ما به چه دلیل درست است یا می‌توان به آنها اطلاق تشیع کرد، به میزانی است که موازین بنیادی تفکر اسلامی و شیعی سازگار باشد. بنابراین قبل از هرچیز لازم است بدانیم موازین تفکر شیعی چیست؟

thumbnail

دو. موازین شیعی بودن

هر امر شیعی قبلا باید اسلامی بوده باشد. پس ابتدا موازین عام اسلامی بودن و سپس موازین خاص شیعی بودن را مرور می کنم.

الف. میزان اسلامی بودن:

اموری که حداقل در یکی از سه منبع زیرمؤیدی داشته باشند اسلامی هستند: محکمات قرآن مجید، مسلمات سنت معتبر پیامبر خدا و ملازمات عقل قطعی.

اموری که مؤیدی در یکی از دو منبع اصلی نداشته باشند، اما به‌عنوان تلقی اجماعی یا اتفاقی علما معرفی شده‌اند، یا با روشهای عقل ظنی تحصیل شده باشند (قیاس، مصالح مرسله، سد ذرایع، استحسان، استصلاح، عرف) در صورتی به عنوان امر دینی پذیرفته می‌شوند که اولا مخالفت قطعی با هر سه منبع اولیه نداشته باشند، ثانیا این امور راه منحصربه‌فرد نیستند، و همواره ممکن است راه حل‌های بدیل داشته باشند. یعنی در هر زمانی امر دیگر به ذهن علما برسد. لذا دینی بودن این امور همواره با احتیاط استعمال می شود، یعنی این امور ظنا دینی هستند نه قطعا.

ب. میزان شیعی بودن:

هر امر اسلامی که با مسلمات سنت معتبر ائمه (ع) سازگار باشد شیعی است. در امور اعتقادی ظن کافی نیست و افاده یقین لازم است، یعنی اخبار متواتری که نص بر مطلوب باشند.

اموری که با ادله‌ی ظنی اعم از اخبار آحاد یا ظهور ظنی در دلالت دیگر ادله نقلی به ائمه نسبت داده می‌شود، در صورتی تلقی به قبول می‌شود که اولا تعارضی با مسلمات اسلامی و شیعی نداشته باشد، ثانیا اینها امور منحصر به‌فرد نیستند، رویکردهای موازی بدیل نیز به همین اندازه شیعی هستند که این امور.

5_77

سه. ارزیابی آموزه‌های غلات مفوضه

بر أساس فوق بازخوانی فکر شیعی ضوابطی دارد: ۱. محکمات کلام الله مجید، ۲. مسلمات سنت معتبر رسول الله (ص)، ۳. مسلمات سیره‌ی معتبر ائمه‌ی هدی (ع)،۴. موازین عقلی اعم از ملازمات عقلیه کلاسیک و موازین عقلی مدرن از قبیل تفکر انتقادی و رویکرد تاریخی. در بازخوانی متون أصول هرمنوتیک باید رعایت شود.

تمام تعالیم شیعه‌ی غلات مفوضه، اولا از سنخ ظنیات هستند، ظنیات در سند یا دلالت یا هر دو. ثانیا متعارض با مسلمات اسلامی و شیعی هستند.

این تلقی اولا نه تنها مستند قرآنی ندارد بلکه با محکمات وروح قرآن در تنافی است. ثانیا با مسلمات سنت معتبر نبوی همخوانی ندارد بلکه در تخالف است. ثالثا با مسلمات سیره‌ی ائمه (ع) هم سازگار نیست، بلکه در تعارض است. البته حجم معتنابهی حدیث ساخته و پرداخته غلات مفوضه در کتب روایی ما به چشم می‌خورد که گاهی ادعای تواتر آنها مشکل فراوانی ایجاد کرده است.

برای تقریب به ذهن نمونه ارائه می‌کنم، بحث مشخصا در این‌گونه امام شناسی است:

«وَالْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فِیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَ إِلَیْکُمْ، وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیرَاثُ النُّبُوَّهِ عِنْدَکُمْ، وَ إِیَابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیْکُمْ، وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَکُمْ وَ آیَاتُ اللَّهِ لَدَیْکُمْ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ وَ نُورُهُ وَ بُرْهَانُهُ عِنْدَکُمْ وَ أَمْرُهُ إِلَیْکُمْ؛ … بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ»

ترجمه: «و حق همراه شما و در شما و از شما و به سوى شماست، و شما اهل حق و سرچشمه آن هستید و میراث نبوّت نزد شماست، و بازگشت خلق به سوى شما، و حسابشان با شماست، و سخن جدا کننده حق از باطل نزد شماست، آیات خدا پیش شما، و تصمیمات قطعى اش در شما، و نور و برهانش نزد شماست، و امر او متوجه شماست؛ … و تنها به خاطر شما باران می بارد، و تنها براى شما آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد نگاه می دارد، مگر با اجازه خودش.»

راستی این امام شناسی کجا و قرآن و سنت پیامبر و سنت معتبر ائمه کجا؟ حالا همین امام شناسی رنجور و بیمار ملاک شناخت شیعه در میان غیرشیعیان اعم از مسلمانان اهل سنت و غیرمسلمانان قرار گرفته است.

51bdIW8YuyL

چهار. شیعیان در دنیا چگونه معرفی می شوند؟

کمتر از یک پنجم مسلمانان دنیا شیعه هستند، و کمتر از یک چهارم مردم کره زمین مسلمانند. بنابراین شیعیان کمتر از پنج درصد مردم جهان را تشکیل می دهند. آن بیش از ۹۵ درصد غیرشیعه مردم جهان ما شیعیان را چگونه می شناسند؟ این شناخت ما را به لزوم بازخوانی تعالیم تشیع نزدیک تر می کند. شناخت عوامانه از شیعه در بین غیرشیعیان بسیار وحشتناک و تأسف بار است. این شناخت عوامانه مبتنی بر شناخت خواص از شیعه است. آشنایی با شناخت خواص از تشیع در دنیای معاصر طرق شناخته شده و استانداری دارد. معتبرترین این طرق مقدماتی دائره‌المعارفهای آکادمیک است. این دائره المعارفها ابزار کار علمی و تحقیقی و دریک کلام دین شناسی برای افراد غیرمتخصص، دانشجویان و علاقه مندان است. این مدخلها قدم مقدماتی در شناخت مفاهیم کلیدی هستند، که به طور خلاصه توسط متخصصان تدوین شده است.

حال تشیع و امامت در این دائره‌المعارفها چگونه معرفی شده است؟ من از جدیدترین این دائره المعارفها شروع می کنم. در این جلسه بیش از یک مدخل هم فرصت بررسی ندارم. کوشش می کنم بتدریج در جلسات مختلف دیگر دائره المعارفها و نیز منابع اصلی عمومی درباره تشیع را هم به همین شیوه نقد و بررسی کنم. در سال ۲۰۰۹ دائره المعارفی با عنوان دائره المعارف جهان اسلام با سرویراستاری پروفسور جان اسپوزیتو توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد انگلستان در شش جلد قطور منتشر شده است. (۱) ویرایش نخست این دائره المعارف با عنوان دائره المعارف جهان مدرن اسلام در سال ۱۹۹۵ در چهار جلد منتشر شده بود. در ویرایش جدید این دائره المعارف مدخل اسلام شیعی با حدود ۳۰۰۰ کلمه نظر مرا جلب کرد. این مدخل عباراتی دارد که برای شیعیان شنیدنی است. ترجمه برخی عبارات کلیدی آن به شرح زیر است:

«اهل سنت معتقدند ارتباط مستقیم بین خدا و انسان برقرار است. آنها به عالمان دین به‌عنوان هادیان تعالیم دینی می‌نگرند، اما نه به عنوان شفیعان نزد خداوند. از آن‌سو شیعیان شفاعت را جزء جدائی ناپذیر اسلام می‌شمارند. آنان براین باورند که به امامانی که جانشین پیامبر بوده‌اند الهام الهی صورت گرفته و حلقه‌ی واسط بین خدا و امت محسوب می‌شوند. آنها همچنین معتقدند که یکی از امامان در آخرالزمان رجعت خواهد کرد و شیعه را از چنبره ظلم رها کرده آزاد خواهد نمود….

مسلمانان شیعه مناسک عبادی را حوال امامان متحول کرده‌اند، به‌نحوی که امامت به هسته‌ی مرکزی ایمانشان تبدیل شده است. آنها به زیارت قبور و مراقد ائمه و اهل بیت پیامبر می روند تا ارادت خود را ابراز کنند و در سالگرد تولد یا وفات آنها مراسمی تجلیلی برگذار کنند. مسلمانان سنی از این مراسم اجتناب می‌کنند. شیعیان به‌نوبه‌ی خود خلفای اهل سنت و سیطره‌ی غیرشیعیان را بر جهان اسلام محکوم می‌کنند. آنها خود را عضوی از امت مبارز که برای ایجاد جامعه‌ی عادلانه بر مبنای احکام الهی تلاش می‌کنند می‌دانند…. 

همه شیعیان امامان را وسائط بین خدا و انسان می‌دانند. شیعیان اثنی عشری به چهارده معصوم اعتقاد دارند، که شامل محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه امام باقیمانده می‌شود. فاطمه زهرا به‌عنوان نماد خلوص و فضیلت اسوه‌ی بانوان محسوب می شود، و امام حسین که جانش را در جنگ فدا کرد غیرقابل جدایی از آدمیان است….

رنج کشیدن و شهادت نقشی اساسی در ایمان شیعه بازی می‌کند. مؤمنان اهل بیت پیامبر را به‌دلیل رنج و تحمل شکنجه در راه خدا توسط خلفای اهل سنت تقدیس می‌کنند. آنها امامان را اسوه‌های فداکاری و قربانی شدن در مقابل استبداد معرفی می‌کنند. آنها معتقدند که هر امام به استثنای امام آخر به عنوان شهید از دنیا رفته است. برخی گروههای شیعی مرگ در راه ایمان را بالاترین افتخار می‌دانند…. 

مسلمانان شیعه به هر حال بسیاری از مناسک عبادی متمایز را حول رنج و شهادت متحول کرده‌اند. آنها موالید و وفیات ائمه را به احترام امامان تعطیل کرده مراسمی برگزار می‌کنند. بسیاری بازسازی تراژدی شهادت امام حسین در کربلا را سالانه برنامه ریزی می‌کنند، با قرائت [مقتل]، دسته‌های [عزاداری] خیابانی، و تعزیه‌های عاطفی برای بزرگداشت مرگ حسین. گریستن، زیارت‌خوانی و سینه‌زنی [یا زنجیرزنی] بخشی از این تجربه سالیانه است، که مؤمنان آنها را برای کفاره‌ی گناهان شخصی خود با تطبیق بر رنجی که بر حسین رفت انجام می‌دهند. کربلا همچنین افتخارات شیعه را به‌عنوان اقلیت تحت ظلم برای بازگرداندن عدل الهی به نمایش مجدد می‌گذارد…. 

زیارت قبور و مراقد امامان یکی از جوانب مهم عبادت شیعی است. سفر مؤمنان به عتبات عالیات برای بهره‌مندی از مواهب و شفاعت است. کربلا، نجف و قم بلاد مقدس‌ترین مراقد شیعی است. صدها هزار زائر سالیانه این مراقد و دیگر مرقدهای شیعی را زیارت می‌کنند.» (ترجمه قسمتی از مدخل اسلام شیعی در دائره المعارف جهان اسلام آکسفورد، ۲۰۰۹)

واضح است که از منظری غیرشیعی و مشخصا اسلام سنی این مقاله نگارش یافته است. در این مدخل حداقل پنج نکته قابل تامل است: ائمه واسطه بین انسان و خدا؟ رهایی شیعه در آخرالزمان؟ شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان؟ امامت هسته مرکزی ایمان؟ و عزاداری امام حسین (ع) کفاره گناهان؟ به ترتیب به بررسی و نقد این پنج نکته می پردازم:

184702_wZZJcTAJ

پنج: ائمه واسطه بین انسان و خدا؟

اهل سنت به ارتباط مستقیم بین انسان و خدا قائلند اما شیعیان به چنین ارتباط مستقیمی قائل نیستند. از منظرآنان انسان از طریق امام با خدا ارتباط برقرار می کند نه مستقیم. مراد از وساطت ائمه بین انسان و خداوند شفاعت ایشان است. این وسائط بین انسان و خداوند یا حلقه واسط بین خلق و خالق در شیعه اثنی عشری چهارده معصوم هستند.

نقد: آیا واقعا شیعیان ارتباط مستقیم انسان با «خدایی که از رگ گردن به او نزدیک تر است» را غیرممکن می دانند و تنها راه ارتباط انسان و خدا را از طریق ائمه ممکن می دانند؟ آیا تنها راه فلاح و سعادت شفاعت و توسل به ذیل دامن چهارده معصوم است و بدون نظر عنایت آنها کسی به بهشت نخواهد رسید؟ اگر کسی ولایت اهل بیت (ع) را شرط صحت عبادات بداند و خارجان از ولایت آن چهارده نور پاک را از بهشت محروم به حساب آورد، معنایش همین نمی شود؟

مسیحیان تنها راه سعادت را باور به عیسی مسیح (ع) می دانند و وصول به نجات اخروی را جز از طریق عشق به او ممکن نمی دانند. عیسی مسیح (ع) را بردارید، و چهارده معصوم را بگذارید، و بگوئید تنها راه وصول به فلاح و رهایی از آتش دوزخ و رسیدن به بهشت ولایت اهل بیت (ع) است و توسل به آنها و شفاعت آن أرواح مقدس. آیا منطق یکی نیست؟ بحث در «امکان شفاعت» نیست. در امکان شفاعت – حداقل شفاعت رسول الله مسلمانان (بجز وهابیون) – همداستانند. بحث در «لزوم شفاعت» به عنوان شرط حتمی فلاح و رستگاری است. اگر کسی به امکان فلاح احدی بدون توسل و شفاعت چهارده معصوم قائل باشد معنایش همین است که در نکته اول گفته شد. انصافا اگر شیعه چنین اعتقادی داشته باشد چه جایی در جهان اسلام و تعالیم قرآنی خواهد داشت؟ منابر ما، عوام ما، علما و مراجع ما  در این زمینه چه می گویند؟

Baghiatollah

شش: رهایی شیعه در آخرالزمان؟

امام غائب که تنها امامی است که شهید نشده و در پرده غیبت زنده مانده است، در آخرالزمان رجعت خواهد کرد و شعیان تحت ستم را آزاد خواهد کرد.

نقد: آیا عدالت گستری و رهایی در آخرالزمان تنها متعلق به شیعیان است یا متعلق به نوع انسان است؟ تفاوت این دو کم نیست. آیا احادیث موجود تصویر فوق را تایید نمی کند؟ و برعکس قرآن به رفع ظلم ستمدیدگان (مستضعفین) و وراثت نوع صالحان اشاره ندارد؟

maqtool

هفت: شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان؟

مگر گفته نشده «ما مِن نبی او وصی الّا شهید» (هیچ پیامبر یا وصی پیامبری نیست مگر اینکه شهید شده باشد) یا «ما مِنّا الّا مقتول او مسموم» (هیچیک از ما [اهل بیت] نیست مگر اینکه [به شمشیر] کشته شده باشد [یا به سمّ] مسموم شده باشد). یعنی چهارده معصوم به استثنای امام زمان شهید شده اند: مقتول یا مسموم. شیخ صدوق در رساله اعتقادات علی بن ابی طالب (ع) و حسین بن علی (ع) را مقتول به شمشیر و رسول الله (ص) و دیگر ائمه (ع) (به استثنای امام دوازدهم) را مقتول به سمّ همراه با اسم قاتلین هر دوازده مورد ذکر کرده است.

نقد: شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد که نقد اعتقادات استادش شیخ صدوق است، متذکر شده که سه امام نخست (امام علی و حسنین علیهم السلام) کشته شده اند، و امام موسی کاظم (ع) و «احتمالا» امام رضا (ع) با خوراندن سمّ از دنیا رفته اند، اما در اینکه بقیه ائمه (ع) با سمّ کشته شده باشند هیچ دلیل معتبری در دست نیست و احادیث مدعی برای تهییج مردم به کار گرفته شده اند! (تصحیح الاعتقاد، ص۱۳۲-۱۳۱) راستی از منابر ما کدام امر تبلیغ می شود قول نخست مبتنی بر برخی احادیث نامعتبر یا قول دوم منقول از معلم شیعه شیخ مفید؟

78438734

هشت: امامت هسته مرکزی ایمان؟   

شیعیان مناسک عبادی خود را حول ائمه متحول کرده اند، به نحوی که امامت به هسته‌ی مرکز ایمانشان تبدیل شده است. زیارت قبور اهل بیت از ائمه (و امامزادگان) نقش محوری در زندگی شیعیان دارد و مراسم موالید و وفیات ائمه مراسم اصلی تشیع است.

نقد: افزودن شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیرالمؤمنین) به اذان و أقامه ولو به قصد رجا معنایش چیست؟ خمس أرباح مکاسب که یقینا در زمان پیامبر و تا امام کاظم در بین شیعه واجب نبوده است جز تحول در عبادات حول محور ائمه است؟ در حدیث با سند معتبر اسلام بر پنج رکن بنا شده است: «نماز، روزه، زکات، حج و ولایت؛ و در اسلام هیچ چیز مانند ولایت مورد توجه قرار نگرفته است.» و در حدیث معتبرالسند دیگر «ولایت افضل آنهاست و ولیّ کلید آنهاست.» اگر روح عبادت ولایت اهل بیت (ع) باشد، عبادت بدون ولایت جسد بدون جان است که مقبول نیست. واضح است که به این معنی مناسک عبادی حول ولایت ائمه متحول شده اند. تردیدی نیست که امامت هسته مرکز ایمان در اسلام شیعی است. هسته ای که یقینا و مطمئنا از توحید و نبوت برجسته تر شده است. در این تلقی نبوت و توحید هم تنها و تنها از طریق ائمه اهل بیت (ع) می توان شناخت. اگر قرآن «خدانامه» است، تعالیم اسلام شیعی موجود هم «امام‌نامه» است.

اعیاد اصلی اسلامی عید فطر و عید قربان مستقل از تولد و وفات پیامبرند. تولد پیامبر (ص) و حتی مبعث ایشان از اعیاد رسمی اسلامی نیستند. اما در اسلام شیعی موالید و وفیات ائمه و به تبع ایشان میلاد و وفات پیامبر (ص) مهمترین ایام دینی سال هستند و شلوغ ترین زمان حضور در مساجد. ساخته شدن بناهای شِبه مسجد از قبیل حسینیه و مهدیه و تکیه شواهد دیگری بر محوریت ائمه (ع) در اسلام شیعی هستند.

eeeeeeeeeee1e

 نُه. عزاداری امام حسین (ع) کفاره گناهان؟

رنج کشیدن و شهادت نقشی اساسی در ایمان شیعه بازی می‌کند. مؤمنان، اهل بیت پیامبر را به‌دلیل رنج و تحمل شکنجه در راه خدا توسط خلفای اهل سنت تقدیس می‌کنند. مرگ در راه ایمان بالاترین افتخاراست. ائمه اسوه‌های فداکاری و قربانی شدن در مقابل استبداد خلفای اهل سنت هستند. مراسم عزاداری برای امام حسین برای کفاره گناهان شخصی با تطبیق رنجی که بر امام حسین رفته است صورت می گیرد.

نقد: در مسیحیت موجود عیسی مسیح (ع) رنج کشید و به باور مسیحیان بر صلیب در راه خدا با تحمل مصایب فراوان کشته شد تا کفاره گناه پیروانش باشد. در تیزاب عشق مسیح همه گناهان شسته و بخشیده می شود. در اسلام شیعی نیز امام حسین (ع) و خاندان و یاران باوفایش رنجی طاقت فرسا کشیدند و در راه خدا به شهادت رسیدند. شرکت در مراسم عزاداری شهیدان کربلا و گریستن بر مصائب ایشان کفاره گناهان است. همین که کسی بر عزای حسین بگرید یا بگریاند یا خود را به گریستن بزند گناهان او – حتی اگر بسیار باشد – بخشیده می شود. مجالس عاشورا در میان شیعیان تحقیقا شلوغ ترین مجالس شیعی به قول مطلق است، که طبقات مختلف مردم با هر سبک زندگی در آن شرکت می کنند و گروهی از آنان حداقل یک روز از سال را دیندار می شوند. معامله پرسودی است، بخشش گناهان به هر بزرگی به ازای شرکت در یک مجلس و عزاداری و قطره ای اشک. کتب رایج در دست مردم از قبیل روض‌ت الشهداء، اسرار الشهاده، طوفان البکاء، نفَس المهموم و غیره پر است از روایاتی که کمترین تاثر از مصایب شهدای کربلا چه آثار وضعی حتی در میان همسایگان غیرمسلمان شیعیان عزادار داشته است. واضح است که استبدادستیزی شیعی اختصاصی به مستبدان اهل سنت نداشته و هر مستبدی ولو شیعه را در برمی گیرد.

21345

ده. از ماست که برماست

انصاف علمی اقتضا می کرد که مدخل اسلام شیعی توسط معتقدان همین مذهب نوشته می شد، یا حداقل به تفاوت منظر اهل سنت و شیعیان و از آن مهمتر به تفاوت منظر غلات مفوضه با شیعیان معتدل و اصولی ها با اخباری ها اشاره می شد. جای آن بود که از عقلانیت شیعی و عدالت محوری تعالیم ائمه اهل بیت (ع) داد سخن داده می شد. اما وقتی کتب حدیث شیعی و منابر آنها که در محضر علما و مراجع برگزار می شود آکنده از همین ادبیات غالیانه مفوضه است از نویسندگان دائره المعارف فوق الذکر چه انتظاری است؟ این منظر درباره اسلام شیعی مختص این دائره المعارف نیست، سکه‌ی رایج دیگر دائره المعارفها و مقالات و کتب تحقیقی اساتید فن هم هست. به شکل قطره چکانی به شیعه از منظر دیگران در ادبیات آکادمیک معاصر خواهم پرداخت.

کار این نویسندگان بی عیب و نقص نیست. اما نکند عیب از خود ما باشد؟ یعنی ما در پالایش ادبیات غلات مفوضه از مذهب اهل بیت پیامبر اهتمام کافی نداشته ایم. مذهب اهل سنت هم بی عیب و نقص نیست. این گروههای خشن آدمکش قشری که مثل علف هرز هر روز در یکی از مناطق سنی نشین از زمین درمی آید، فارغ از دستهای پنهان سیاست‌های مخرب قدرتهای جهانی و پولهای کثیف شیوخ وابسته وهابی ریشه در برخی جمودها در مذهب اهل سنت دارد. این وظیفه متفکران اهل سنت است که به چاره جویی درباره این گروههای محارب و خشک مغز بپردازند. اما ما شیعیان هم عیوبی داریم. ما نیز به بلیه و مصیبت غلو در حق مقام ائمه (ع) در قالب تفویض تکوینی و تشریعی مبتلا هستیم. به امید خدا به این بحث ادامه خواهم داد و ابعاد مختلف آن را خواهم گشود و برای پالایش این خرافات خردستیز از ساحت معارف بلند اهل بیت پیامبر (ص) در حد وسع خواهم کوشید.

در گذشته سه مقاله در این راستا نوشته و منتشر کرده ام:

– قرائت فراموش شده: بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامت، اردیبهشت ۱۳۸۵.

– طبقه بندی اعتقادات دینی، بهمن ۱۳۸۵.

– تأملی در منابع اعتقادی، آبان ۱۳۸۶.

فشار به قدری سنگین بود که باعث شد چند سال قلم را غلاف کنم. حذفم از دانشگاه تربیت مدرس و جلوگیری از تدریسم در ایران از جمله به دلیل آراء ابرازشده در این مقالات بود. تفصیل فشارهای وارده را به مجالی مناسب تر موکول می کنم. این مقالات به امید خدا ادامه خواهد یافت.

در این مجال چند سطر از تحقیق منعکس در مقاله اخیر را ذکر می کنم: بر اساس ارزیابی بسیار خوش بینانه و معیارهای بسیار موّسع و سهل انگارانه محمّد باقر مجلسی، صاحب بحارالانوار، در کتاب «مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول(ص)»، از مجموع ۱۰۱۵ روایت کتاب الحُجّه کافی حدود ۲۸ درصد به لحاظ سندی معتبر و بیش از ۷۰ درصد روایات آن فاقد اعتبار سندی (مرسل، مجهول، ضعیف، مرفوع) است. دو مثال: مثال اول، روایات باب «إنَّ الائمّه (ع) إذا شاؤوا أن یَعلَمُوا عَلِمُوا» (زمانی که ائمّه بخواهند بدانند، می‌دانند، کافی ج۱ ص ۲۵۸) یعنی به هر چه بخواهند، علم پیدا می کنند. به عبارتی برای علمشان محدودیتی نیست. در این باب سه روایت به چشم می خورد، از این سه روایت بنا بر ارزیابی مجلسی، یکی ضعیف و دو تا مجهول است. مثال دوم، در ارتباط شب قدر و امام مطالب فراوانی از منابر ما ابراز می شود. مستند اینگونه مطالب روایات باب «فی شأن إنّا أنزلناه فی لیله القدر و تفسیرها» در اصول کافی است که هر ۹ روایت آن به لحاظ سندی ضعیف و غیر معتبر است.

 photo_2016-06-19_17-03-25

یازده. امامت شیعی مبتنی بر نصّ از جانب پیامبر یا امام قبل

از انتقاد آرائم استقبال می کنم. اما انتقاد با تحریف و جرح متفاوت است. اخیرا (بهمن ۱۳۹۴) نشر معارف وابسته به دفتر نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها با بودجه بیت المال کتابی در نقد آراء اینجانب در حوزه شیعه شناسی منتشر کرده است. نفس پرداختن این نهاد حکومتی به نقد آراء اقدامی مبارک است و حاکی از گسترش آراء مورد نقد در فضای دانشگاهی کشور دارد. اما ای کاش این نهاد به سنت نقد علمی وفادار می ماند و از مقالات منتشرشده ام یا حتی متن مکتوب سخنرانی هایم در این زمینه شاهدی می آورد. برعکس ازهمان عبارت اول که پشت جلد کتاب هم آمده تحریف نظر اینجانب آغاز شده است. عبارت مورد بحث این است:

«چند سطر زیر می‏تواند چکیده ‏ای از تئوریِ کدیور در عرصه‏ امامت را به تصویر کشد: «قرائت شیعی از امامت در قرن اول تا پنجم، شکل و محتوایی اعتدالی داشت. شاگردان ائمه (ع) و عالمان شیعه، امامان را «علمای ابرار و دانشمندان برترِ روزگار» می‌دانستند، نه بیشتر. امامان نیز شأن خویش را فراتر از این نمی‌دیدند و از عصمت، نصب و نص الهی و نبوی، علم غیب و دیگر فضائلِ تمایزآفرین خبری نبود. از قرن پنجم به بعد، برداشت شیعه از امامت دچار دسیسه‏ غلّات و مفوّضه گردید و مسیر غلوّ را پیمود. فرآیند افراط یک هزاره بر جهان تشیع سیطره یافت و تا روزگار ما شتاب گرفت و امروز شیعه برای پیشوایان خود، شئون فرابشری و صفات فرازمینی باور دارد». (مقدمه ص۹ و پشت جلد)

نهاد فوق الذکر چیزی را که کدیور نگفته و به آن قائل نیست بدون ارائه هیچ سندی به وی نسبت داده است. کدیور هرگز نگفته است امامت بدون نص نبوی محقق شده است، برعکس تصریح کرده است که امامت نیاز به نص نبوی یا نص از جانب امام قبل دارد. کافی بود به مقالات اصلی وی در این زمینه رجوع می شد. این مدعای اصلی کدیور به قلم خود او در استنتاج مهمترین مقاله وی در این زمینه است:

«نتیجه: در این مقاله اندیشه شیعی حول محور امامت از نیمه دوم قرن سوم تا نیمه قرن پنجم بررسی شد. در این دو قرن، اندیشه مسلط (نیمه دوم قرن سوم تا اواخر قرن چهارم) و اندیشه مطرح (از اوایل قرن پنجم) در جامعه شیعی رویکرد بشری به مسأله امامت بوده است. و اوصاف بشری ائمه از قبیل علم لدنی، عصمت ونصب و نص‌الهی ( نه نص از‌جانب امام قبل یا پیامبر) از صفات لازم ائمه شمرده نمی‌شده است و یا حتی به عنوان غلو مورد انکار عالمان شیعه واقع شده است. در آن زمان شیعیان اگرچه خود را به نص و وصیت پیامبر(ص) ملزم به اطاعت از تعالیم ائمه می‌دانستند، اما امامان را عالمان پرهیزکاری بدون هرگونه صفت فرابشری می‌شناختند. در این دو قرن تغلیظ فضائل ائمه و ترویج اوصاف فرابشری ایشان رهاورد اندیشه مفوّضه است که به ‌تدریج نمایندگی اندیشه تشیع را به دست گرفت و با نوعی تعدیل کلامی از قرن پنجم به بعد به اندیشه رسمی تشیع بدل شد.» (مقاله قرائت فراموش شده: بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامت، فصلنامه مدرسه، سال اول؛ شماره سوم، اردیبهشت ۱۳۸۵؛ صص ۱۰۲-۹۲)

فصل نخست کتاب در نقد چیزی است که کدیور خلاف آن را گفته است. دیگر مطالب کتاب یادشده چیزی در حد همین تحریف مبتذل است. شفای بیماردلان را از خدای بزرگ خواستارم.

112

دوازده: جمع بندی

اول. دواصل اختصاصی تشیع نیاز به بازخوانی دارد. اصل عدالت بعد از مرزبندی با تفکر اشعری اهل سنت قرنهاست از هرگونه مولدیت بازمانده به نحوی که وجود یا عدم وجود آن در این ساحات علی السویه شده است. بحث عدالت از صفات خدا و صفت شخصی مناصب دینی به صفت باورهای اعتقادی، احکام فقهی، و موازین جامعه اسلامی تسری نیافته است. در فقه اصلی به عنوان عدالت تاسیس نشده تا در احکام مبتنی بر تبعیض و ظلم تجدید نظر شود. ما نزدیک ده قرن است در اصل عدالت درجا زده ایم.

دوم. اما در اصل امامت عقب رفته ایم نه اینکه درجا زده باشیم. اصل امامت به حدی شاخ و برگ پیدا کرده که از توحید و نبوت و معاد هم تناورتر گشته و بر آنها سایه انداخته است. تلقی مسلط از امامت حداقل از قرن پنجم همان تلقی غلات معتدل یعنی «غلات مفوضه» است در مقابل غلات افراطی که برای ائمه شأن ربوبی قائل بوده‌اند. مفوضه ائمه را به «مجاری فیض» و عیسی‌هایی تبدیل کرده که پسر خدا نیستند، اما دارای تمام اختیارات ربوبی در تکوین و تشریع البته باذن الله هستند و خداوند کارعالم و آدم را در دنیا و آخرت به ایشان سپرده است.

سوم. رویکرد «شخص‌مدار» به امامت شاکله اسلام و تشیع را عوض کرده است. در قرآن و اسلام یک حقیقت بیشتر «موضوعیت» ندارد و آن ذات ربوبی است: خداوند. حتی محمد بن عبدالله (ص) هم «طریقیت» دارد: عبد، پیام رسان، رسول و بشر مثلکم. به طریق اولی امامان اهل بیت او هم طریقیت دارند نه موضوعیت. هر جا دیدید ائمه از طریق تبدیل به موضوع شده اند بدانید با ادبیات غلات مفوضه مواجهید.

چهارم. میزان شیعی بودن. اموری که حداقل در یکی از سه منبع زیرمؤیدی داشته باشند اسلامی هستند: محکمات قرآن مجید، مسلمات سنت معتبر پیامبر خدا و ملازمات عقل قطعی. هر امر اسلامی که با مسلمات سنت معتبر ائمه (ع) سازگار باشد شیعی است. در امور اعتقادی ظن کافی نیست و افاده یقین لازم است، یعنی اخبار متواتری که نص بر مطلوب باشند. اموری که با ادله‌ی ظنی اعم از اخبار آحاد یا ظهور ظنی در دلالت دیگر ادله نقلی به ائمه نسبت داده می‌شود، در صورتی تلقی به قبول می‌شود که اولا تعارضی با مسلمات اسلامی و شیعی نداشته باشد، ثانیا اینها امور منحصر به‌فرد نیستند، رویکردهای موازی بدیل نیز به همین اندازه شیعی هستند که این امور.

پنجم. تمام تعالیم شیعه‌ی غلات مفوضه، اولا از سنخ ظنیات هستند، ظنیات در سند یا دلالت یا هر دو. ثانیا متعارض با مسلمات اسلامی و شیعی هستند. این تلقی اولا نه تنها مستند قرآنی ندارد بلکه با محکمات وروح قرآن در تنافی است. ثانیا با مسلمات سنت معتبر نبوی همخوانی ندارد بلکه در تخالف است. ثالثا با مسلمات سیره‌ی ائمه (ع) هم سازگار نیست، بلکه در تعارض است. البته حجم معتنابهی حدیث ساخته و پرداخته غلات مفوضه در کتب روایی ما به چشم می‌خورد که گاهی ادعای تواتر آنها مشکل فراوانی ایجاد کرده است.

ششم. اسلام شیعی در جدیدترین دائره المعارف بین المللی با عنوان دائره المعارف جهان اسلام (انتشارات دانشگاه آکسفورد انگلستان، ۲۰۰۹) اینگونه معرفی شده است: از نظر شیعیان ائمه واسطه بین انسان و خدا هستند در حالی که اهل سنت به ارتباط مستقیم انسان و خدا معتقدند. آنها به رهایی شیعه در آخرالزمان از ظلم اهل سنت معتقدند. شیعیان به شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان باور دارند. در اسلام شیعی امامت هسته مرکزی ایمان است و مناسک عبادی حول امامان تحول یافته اند. فلسفه اصلی عزاداری امام حسین کفاره گناهان شیعیان است.

هفتم. وقتی کتب حدیث شیعی و منابر آنها که در محضر علما و مراجع برگزار می شود آکنده از همین ادبیات غالیانه مفوضه است از نویسندگان دائره المعارف فوق الذکر چه انتظاری است؟ عیب اهل سنت جمود و قشری نگری است که از آن این گروهای خشک مغز آدمکش مثل قارچ سبز می شود. عیب شیعه هم آلوده شدن آن با تفکر غلات مفوضه در حق ائمه اهل بیت (ع) است.

هشتم. به نظر نویسنده امامت شیعی مبتنی بر نص از جانب پیامبر یا امام قبل بوده است.

 

* سخنرانی شب ۱۵ شعبان ۱۴۳۷، ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۲۱ می ۲۰۱۶، مرکز اسلامی فرهنگی کالیفرنیای شمالی، اکلند.

   (۱)

    The Oxford Encyclopedia of the Islamic World, Edited by John L. Esposito, Oxford University Press, 2009, 6 volumes. Editorial Board: Editor in Chief: John L. Esposito; Deputy Editor: Natana J. DeLong-Bas; Editors: Shahrough Akhavi; James P. Piscatori; Tamara Sonn; John O. Voll; & Hakan Yavuz



رو نوشت ازسایت محسن کدیور

۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰