نگاه محسنی

مجموعه ای از دین فلسفه و عرفان و سیاست

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

در بیان پوچی جهان در غزل ۱۷۸۸ دیوان شمس

تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون

نک کش کشانت می برند انا الیه راجعون

تا کی زنی بر خانه‌ها تو قفل با دندانه‌ها

تا چند چینی دانه‌ها دام اجل کردت زبون

شد اسب و زین نقره گین بر مرکب چوبین نشین

زین بر جنازه نه ببین دستان این دنیای دون

برکن قبا و پیرهن تسلیم شو اندر کفن

بیرون شو از باغ و چمن ساکن شو اندر خاک و خون

دزدیده چشمک می زدی همراز خوبان می شدی

دستک زنان می آمدی کو یک نشان ز آن‌ها کنون

ای کرده بر پاکان زنخ امروز بستندت زنخ

فرزند و اهل و خانه‌ات از خانه کردندت برون

کو عشرت شب‌های تو کو شکرین لب‌های تو

کو آن نفس کز زیرکی بر ماه می خواندی فسون

کو صرفه و استیزه‌ات بر نان و بر نان ریزه‌ات

کو طوق و کو آویزه‌ات ای در شکافی سرنگون

کو آن فضولی‌های تو کو آن ملولی‌های تو

کو آن نغولی‌های تو در فعل و مکر ای ذوفنون

این باغ من آن خان من این آن من آن آن من

ای هر منت هفتاد من اکنون کهی از تو فزون

کو آن دم دولت زدن بر این و آن سبلت زدن

کو حمله‌ها و مشت تو وان سرخ گشتن از جنون

هرگز شبی تا روز تو در توبه و در سوز تو

نابوده مهراندوز تو از خالق ریب المنون

امروز ضربت‌ها خوری وز رفته حسرت‌ها خوری

زان اعتقاد سرسری زان دین سست بی‌سکون

زان سست بودن در وفا بیگانه بودن با خدا

زان ماجرا با انبیا کاین چون بود ای خواجه چون

چون آینه باش ای عمو خوش بی‌زبان افسانه گو

زیرا که مستی کم شود چون ماجرا گردد شجون



#مولوی

۲۱ آبان ۹۷ ، ۰۰:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرگ دروان روشنفکری در ایام حاضر

با تاخیر یک ساله 

به نام حضرت حق

 از چند سال قبل تا به امروز همیشه گفته ومی گوم که گول ظاهر نظریات را نخورید و همیشه راجبش به دو مثال اشاره کرده ام اولین آن کومونیسم و دومین آن جمهوری اسلامی (در پاریس ) است .

اینان تازه نظریاتی است که ظاهری خیری دارد یعنی اگر در مقابل مکایا ولیسم و فاشیم قرار بگیرند قطعا قابلیت دفاع را دارند اما واقعا آیا می توان با شعاعر تو خالی و بی محتوا یا با محتوای غیر قابل اجارا می توان کاری کرد؟ می توان به جایی رسید؟

جواب من نه است یک نه مطلق نه با اما و اگر .

ولی متاسفانه امروز کار به جایی رسیده همان نظریت شر که اصطلاح بسیار زیباو انسانی است و در صورت دیگر آن دشنه ای خطر ناک خوابیده که افراد مقابل آن اندیشه را سر می برد آن هم بی کوچک ترین محاکمه و معاخزه ای این مسائب به چه دلیل به جان آدمی تازیانه شده خدا داند ولی آن وجه مشخصش به نظر منی که در فلسفه و عرفان سیاست حداقل مویی سیاهی را سفید کرده ام یک  بلای متخصص انگاری از منابع غیر مرتبت و ارتباط آن به مجادلات شخصی و برداشت قشری از آن است . این بلا زمانی فقط در دین و سیاست از طرف حکام کم عقل در جامعه ترزیق می شد و ولی امروز به لطف دانشگاه های آزاد و بنگاه های مدرک دهی و کانال ها ارتباطی جهت دار جامعه نابالغ بیمار مارا به بلای خود فیلسوف پنداری دچار کرده  یعنی عمق فاجعه زمانی خود را نشان می دهد که مثلا شخصی چیزی از نیچه ویا مجمع الفراد دیگری منتشر می کند این حرف معمولا یک جمله از یک کتاب ناخانده است و اگر از آن افراد بخواهیم که مابقی مطلب را ادا کند یا به کل ازهار بی اطلاعی می کند و یا شروع به خالی بستن خواهد کرد در این میان اندک عالمانی هستند که حق مطلب می توانند ادا کنند یعنی بی کار محققانه از خود داستان سرایی نمی کنند .

این بلا متاسفانه در جای جای این مملکت رشد کرده مثلا از یک کسی وصله دوزی می داند انتظار داند یا لحاف بدوزد ویا چه میدانم خیاطی کند در حالی که ذاتا این فرد از این چنین استعدادی یا قافل است یا ساقط و با دادن روحیه علکی  ( همان هندوانه زیر بقل ) سعی در آن دارند که وصله دوز را با حرف هاشان یک خیاط قلابی کنند  و فردا که آبروی آن وصله دوز یک شبه رفت آن را در دل طوفان رها کنند و با این جمله که انسان دارای قوه عقلیه است و قدرت تفکر او را از جرم خود گمراه کند و به خود مجرم بینی وصله دوز برسد . این واقعیت جامعه ای است که متاسفانه یک شبه همه کس همه چیز می شوند و خود را در هر امر ذاتی و غیر ذاتی صاحب رای دانسته و افراد ناپخته را با رای خود همسو ساخته و در آتش خود محوری خویش می سوزانند .

شاید مثال کومنیسم و جمهوری اسلامی واقعا اینجا معبتر تر از هر امری دلالت داشته باشد وقتی این تخیل را داشته اند که با علم خود ( اگر علم واقعی باشد )همه مشکالات را با خود متخصص انگاری و دیوار کشی به دور خود به نتیجه برسانند ولیکن از آنجایی که تکیه بی جای برخود موجب قفلت از وضع حاظر می شود اسنان بدون هیچ گونه تعقل و بر همان احساسات غریضی کار را به جایی می رساند که خود ,  خودرا بدون آنکه بفهمد به کشتن می دهد این همه گفتم تا بیان کنم دیکتاتوری در بین همه ما هست و همه ما اگر به عقل محض دل ببندیم  به دیکتاتور درونی مان لبیک گفته ایم و هرگز توان مقابله با استبداد موجود در اجتماع نخواهیم رسید. گاها هم افراد دست به جان بازی می زنند اما تا اکثریت به این واقعیت نرسند که جامعه خود هستیم و تا خود یعنی قشر روشن فکر اصلاح نشیویم جامعه اصلاح که نمی شود بلکه تعبیر جناب عبدی مبنی بر فروپاشی سیستماتیک انتظار مارا خواهد کشید.

آری انسان امروز واعز تر از آن است که با آیه و روایه بتوان به او ثابت کرد که نادان است و جاهل شاید بهتر باشد سر به لاک خود بگیرم و به قول رواقیون و ابوسعید ابول خیر چشم بر مردم دنیا ببندم و به عرفان خود مشغول شوم ویا به نصیحت حضرت رسول کنم و مدافع کل کم راع و کل مسئول امر ارجعیتک باشم.

وسلام علیکم

 

 

در حالحاظر رساله های اینچنینی بسیاری در حال نوشته شدن دارم که به فضل الهی انشالله در ایام پیش رو منتشر خواهند شد 

۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خودکشی

به نام خدا

ابتدا باید عرضکنم که خودکشی به معنای نابودی انسان است  و از آنجا که مدتی از هر روز شاهد این امر غلط شدیم پس زمان آن رسیده که جای نوشتن رومان های مذهبی و سیاسی و عقیدتی بگوییم علل چیست و راه حل ها چیست ؟


اگر مرگ راه حل مقابله با مشکلات می بود قطعا امروز نسل انسان به هفت میلیارد نمی رسید پس قطعا کاسه ای زیر نیم کاسه است.البته نه مانند رمان های وزارت اطلاعات که تهش به اسراییل ختم می شود . 


عموم مشکلات دو دسته هستن 

یا به اجتماع افراد بسته است یعنی به اقتصاد او و یا به روابط انسانی ایشان مانند مرگ عزیزان یا ازدواج عشق و.... 

که به با هیچ منطقی حذف خود از بازی راه حل برد بازی نیست و نبوده  چون با جا خالی کردن من و شما مشکلات خراب می شود بر سر دسته یا شخص دیگری .

مثال

چون فلانی ازدواج کرده حالا تو خودت صد بار بکش آیا اسمی که رفته داخل شناسنامه پاک میشه خب قطعا نه.

یا اینکه چک جناب عالی برگشت خورده شما جوابش مرگ شماست؟؟؟ خب قطعا خوردن خربزه لرز هم دارد که زندان است نه مرگ و...

خب قطعا با مردن فقط مشکل بر مشکلات خود و اطرافیان اضافه می کنیم جای اینکه مشکلات آنها را حل کنیم . 

به قول دوستی اگر زندگی راحت بود با گریه شروع نمی شد و به قول خودم اگر قرار بود ما جای عزاییل باشیم پراید اختراع نمی شد   

ولی بگم اینو که اگر زمانی شنیدین که محسن هم رفته سوریه بدانید که علت همان خودکشی است البته به صورت سود رسان به خانواده خود والا می خواهید خود کشی کند برید سوریه که هم یه پولی خرج تون کنند هم یه کوچه به اسم تون بشه تلویزیونم از جنازه تون یه قهرمان میلی بسازه که خانواده تون خوش بیاد و هم نظام مقدس آقایان رو خدا هم که اون دنیا جواب جفت تون با هم میده تا بفهمید که مردن تازه اول بدبختی و راهی هم برای بازگشت نیست که دیگه خودکشی کنی پس بمان بسوز و بساز مثل یه مرد نه مثل یا نامرد .



یه نوع خودکشی ازقلم انداختم اونم خودکشی فکریه که به خاطر ایده الوگ ها صورت میگیره که بزرگ ترین خریت که من خودم آتش بزنم که فلانی آزاد بشه یا فلانی زندانی شه یا علیه یه سازمان علام جنگ بشه و....


پس بیاید زندگی را آسان بگیریم و خود را بسازیم جای کشتن 

تن آدمی شریف است به جان آدمیت . جان که نباشد آدمی جسم پستی بیش نیست .


نیمه شعبان مبارک به امید فردای بی خودکشی .


۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰