نگاه محسنی

مجموعه ای از دین فلسفه و عرفان و سیاست

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر عاشقانه» ثبت شده است

شبی با شعر اسیر اصفهانی

بسکه می ترسم از جدائیها 

می گریزم  ز  آشنائیها




در قمار عشق باشد باختن نقش مراد
تا کسی را دل نرفت از دست صاحبدل نشود 



چمن چمن گل آشفتگی بدامن ماست
نسیم اگر دم عیسی است برق خرمن ماست
بکاینات ز آیینه سینه صاف تریم
بدوستش سپردیم هر که دشمن ماست 

#اسیر_اصفهانی

۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با یک شاعر اسیر اصفهانی کیست؟

میرزا سید جلال اسیر اصفهانی فرزند میر مومن شهرستانی از شاعران نامی قرن یازدهم است . وی از خاندان سادات شهرستان اصفهان و معاصر شاه عباس دوم (1077_1052) هجری بوده و در دربار او تقرب داشته است مرگ او به سال 1049 هجری ثبت کرده و نوشته اند در جوانی زندگانی را بدرود گفته است . اسیر اصفهانی مورد ستایش و احترام شاعران توانای به ویژه کلیم و صائب بوده و او به استادی ستوده و سخنش را تتبع کرده اند دکتر ذبیح الله صفا درباره شعر  اسیر مینویسد:((اشعار او بدقت خیال و ایراد ترکیبات دقیق و مظامین نازک و نو معروف بودو بهمین سبب طرفداران سبک هندی ر هندوستان از اوایل قرن دوازدهم به بعد طرز او را پیروی کرده اند . قصاید او در ذکر مناقب خاندان رسالت است و به علاوه بر آن غزلهای مطبوع دقیق و قطعات و رباعیهای بسیاری دارد)) اسیر اصفهانی در شاعری شاگرد فصیحی هروی بوده 

با وجود آنکه استادم فصیحی بوده است 

مصرع صائب تواند یک کتاب من شود 



نکته : به منظور مطابق داشتن با کتاب اصطلاحات در حد امکان ثابت مانده.


۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با شعر طبیب اصفهانی



غمش در نهان‌خانهٔ دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم چه سازم به خاری که در دل نشیند؟
پی ناقه‌اش رفتم آهسته، ترسم غباری به دامان محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی که در این چمن پای در گل نشیند
به‌نازم به بزم محبّت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب، از طلب در دو گیتی میاسا کسی چون میان دو منزل، نشیند؟


۱۰ مهر ۹۵ ، ۰۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سه شعر زیبا از میرزا نصیر اصفهانی

شبی با یک شعر و شاعر



فلک را عادت دیرینه اینست 
که با آزادگان دائم به کین است





با من که رخم شکسته رنگ آمده است
هفت اختر و شش جهت بجنگ آمده است 
بر مرغ دلم کز آشیان دگر است
این نه قفس فراخ , تنگ آمده است




شنیدم وقتی از فرزانه استاد 
درین خاکی طلسم سست بنیاد 
خوشالحان طایری در بوستانی 
بشاخی  ریخت طرح آشیانی 
بمحنت خاور خاشاکی کشیدی
برآن شاخش بصد امید چیدی
چو طرفی زان خزاب آبادی کردی 
زشادی نغمه ای بنیاد کردی 
چو وقت آمد که بختش یاور آمد
گل امیدش از گلبن برآید 
که ابری ناگهان دامن کشان شد
و زآن برقی عجب آتشفشان شد 
شراری ریخت در کاشانه او
که یکسر سوخت عشرتخانه او
۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عاشق اصفهانی کیست؟

حقیقتا دیدم که هیچ بیگرافی از این شاعری که من هم اتفاقی پیداش کردم در دست نیست گفتم حق مطلب رو ادا کنم که مدیون او و نویسنده کتاب نشم.

طبق کتاب ...نهضتهای فکری... 

آقا محمد عاشق اصفهانی از شاعران نامی قرن دوازدهم هجری است وی در سال 1111 هجری در اصفهان ولایت یافت و پس از کسب معلومات از محضر استادان فن و ادب به ویژه مشتاق اصفهانی جزء طرفداران پرشور رستاخیز ادبی یا بازگشت ادبی و مخالفت سبک شعر (فارسی-هندی) و انجمن ادبی مشتاق درآمد وتا آخر عمر در این راه کوشید , و شیوه شاعران قدیم خراسان و عراق را تجدید نمود .مرگش به سال 1181هجری در اصفهان اتفاق افتاده است .

دیوان کامل او  مثل اینکه به فروش می رسد اما کجا الله اعلم.


در صورت علاقه مند شدن به کتاب تاریخ نهضت.... به سایت نویسنده به آدرس زیر مراجعه کنید
۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰