نگاه محسنی

مجموعه ای از دین فلسفه و عرفان و سیاست

۱۲ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۷ ب.ظ
دیکتاتور کیست؟

دیکتاتور کیست؟

به نام خالق آزادی 

گفتند گل مگوید این حکم پادشاه است چشم چراغ بودن روشن ترین گناه است

عرض حقیر از اینجا شروع می شود که اگر وقایع حمله فقط حمله دیشب اوباش آقایان که نامشان مامور است مسئول امنیت شهر اند را در نظر بگیربم و جفتک اندازی همان پرسنل بی شرف را روی ارابه های گوسفندی خود در نظر بگیریم به خدا که دیشب کربلایی بود و نبودن در خیابان جا ماندن از قتلگاهی دیگر در حکومت سفاکان  حالا شاید بپرسید مگر نمی گویند اینان تروریست هستند ولله بالله تالله آقایان هم راه بر مردم بستند هم راه بر دانشجویان جنایت یعنی چه سانسور یعنی چه مضلومیت یعنی چه بکشی همه چیز را قطع کنی به کس هم جواب ندهی چرا بعد بگو به ماموران ظلم شد بله که ظلم شد آقای به اصطلاح خودت فرمانده به حق آنان ظلم شد که با تناب پوسیده هم چون تویی آتش جهنم را برای خود و خانواده ی شان به جان خریدن ولله که خدا نه تو می گذرد و نه از اوباشت . 

به خدا قسم که وعده خدا نزدیک است و من المجرمین منقمون 

۱۱ مهر ۰۱ ، ۱۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تفسیر شعر نوایی نوایی جناب هاتف اصفهانی


در پی پرسش پاره ای از دوستان راجب تکرار اشعار که چه  رازی در این شعر و آن یک بیت شاه  و گدا به این نتیجه رسیدم که کل شعر را به تفسیر خودم مکتوب کنم تا حدی از سوالات علاقه مندان را کم کنم و جالب این که تفسیری برای این شعر اصلا در جایی ندیدم .از شنیدن نقد ها شما خوش حال می شوم .


این شعر را جناب طبیب  اصفهانی واقعا عجیب سروده اول شعر به یک صدا ای اشاره می کند به نظر بنده این صدا همان نوای عشق است که عاشق در حال راز نیاز یا بیابان گردی و نغمه سر دادن به تصویر می کشاند  که شکوه می کند ز معشوق بی وفای خود  و درد جدایی اش را مورد عنایت قرار می دهد .

 معشوقش را به گل زیبایی تشبیح می کند و بعد به کنایه به خود می گوید که جدایی ها روزی پایان می یابد (همه در روز قیامت در کنا هم هستیم و هیچ جدایی مدام العمر نیست) ولی عمر و جوانی خود قابل برگشت نیست لذا قدرش را بدان که عمر دری بازگشت ناپذیر است  در ادامه مناجات خود می گوید که این غم در دل من خواهد نشت  هرچند تلاش کنم آن را از همه نهان کنم و از بین نخواهد رفت زیرا زمانی که عشقی به  دل عاشق نشیند از بین رفتنی نیست (همینجا باید گفت از گذشته های دور زمانی که کسی مدعی عشق می شد اورا به گرسنگی وا می داشتند زمانی که لب بر غذا می زد می گفتن عشقش کم رنگ شده و الی برای معشوق جان می داد ) بعد می گوید همان طوری که تو در دل من نشستی زار می زنم که غمم به دل شتر که حامل تو در روز عروسی ات نشیند ( در زمان گذشته در عروسی ها از حیوانات استفاده می کردن سنتی که تا همین چند سال قبل در اکثریت مملکت مشاهده می شد ولی با ظهور مدرنیته و فناوری های نو پا این سنت دیرینه هم مانند مابقی سنت ها یا به کلی فراموش شده و یا کم رنگ شده .ناقله در شعر بالا به معنای حیوان ماده است که نو عروس بر او می نشت و راهی خانه شوهر می شد.) بعد این عاشق بیچاره خط نشان می کشد که اگر در این نوحه سر دادن بلای به سرم بیاید باکی ندارم و به آن بی توجه ام  اما نمی توانم با ناراحتی فراق تو دلم را آرام کنم  .

زیر زیرکی چشم به رخت عروسی ات می اندازم ولی بی آنکه کسی مرا ببیند که دیدن من مسیر خود را عوض کنی (چون تو از من به در شده ای) بازگشتت خالی از درد سر نخواهد بود( و من طاقت ناراحتی تو را ندارم

اینجاست که  مسیر این شعر و عاشق به یک باره عوض می شود و پیام اصلی شعر از نظر بنده همین جاست وقتی می گوید هر کس که باشی هر چه که باشی آزاده یا اسیر باشی روزی در دام عشق خواهی افتاد و از عرش به فرش سقوط خواهی کرد و تا زمانی  که عاشقی درد و دل اهل فرش را می شنوی ایناجاست که شاه و گدا در یک درد هم درد اند و درمانی ندارند و این درد را در دنیا و آخرت درمانی نیست مگر به لطف معشوق که به نظرم معشوق زمینی است  و نه معشوق آسمانی  ولی در هر دو صورت تصویری از عشق یک عشق حقیقی است  و اینجا دوبار شعر به نظرم به عقب بر می گردد  و باز صدا از دل آن عاشق و ناله های به آسمان بلند  می شود و این ندا بر زمین ساکت نمی شود .



۱۴ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آیت الله منتظری به قلم من

به نام خداوند عزوجل 

ابتدا باید بگویم که این مقاله برداشت شخصی از مستندات همه ی گروهای سیاسی و غیر سیاسی است یعنی هم رد پای جناب ری شهری در آن هست هم حاج احمد آقای منتظری و خمینی . لذا گلگی نکنید که چرا ها یی را بیان کردی من قبلا هم متنی در سال ۹۴ نوشتم که دوستان اصلاحطلب را به جانم انداخت باشد که تکرار نشود .

ادامه مطلب...
۱۲ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قدرمند ترین کشور یا ستم دیده ترین کشور جوابیه به سلطان خراسان

حقیقت را به خواهید مدتی است که بی خیال بازی سیاست و اراجیف جف طرف بی حیای سیاسی شده ام چون دروغ گویی و حرام خوری در ذات و بدنه ی نظام ریشه کرده و گوش هایش هم  که گِل بر خود بسته و صدای مردم ستم دیده را به خود نمی شنود لذا بر آن شدم که چیزی نه بگویم و نه بنویسم تا این که سلطان مشهد که شهره در هر نوع حماقت است وراجی جدیدی فرمودن ...


اگر لحن بالا زننده است واقعا ببخشید اما آنچنان که درین ملک کثافت به بار آمده که دیگر حتی اگر هم گلاب بر آن نظام مبارک بپاشی باز بوی تعفنش می آید نفست را بند می آورد .




جوابم به امثال مستر سلطان و امثالهم این است که شما منتخب شش دوره پیش همین مردم را مبحوس کردید همسرش راهم همینطور برای مراسمات ختم عزیز ترین های شان باز هم آنان را مبحوس نگهداشتید بعد می گوید مردم کسی را انتخاب می کند نه جناب نه شما و نه امثال جناب روحانی هیچ محبوبیتی (آن بابایی که به خود و نظامش مشرویط مندرابادی می چسباند هم بماند ) مابین مردم ندارید اگر و اگر کسی هم به کسی مثل روحانی رای می دهد بیم این را دارد که احمدی نژاد تکرار شود .(او هم البته ماری بود در آستین آقا و زاده هایش) الیهذا سخت نگیرید و جوش الکی نزنید شما با افتضاحاتی نظیر حوادث خیابان انقلاب نشان داید که چقدر با مردم و نگاه مردم هم سو هستید. لذا می توانید بگویید نظام ما طوری ست که هر که ریس باشد و بخواهد بماند باید و باید بر سر مردم بکوبد و به حرف مردم گوش ندهد مگر وقت انتخابات و اگر هم هر کس رای آورد او رای نیاورده بلکه نظام و آقا رای آورده اند و سیاست های او هرچه که هست مال خودش است هر کاسه ای اس مال خود او است آقا می شکندش بر سر او چون آقا یک پیرمرد پول دار مهربان است .

برادر و یا خواهر گرامی که فردا یا پس فردا و... قرار است قرقر همین جفنگیات را در کلاس و منبر خود تکرار کنی یا از روز قضا بترس یا از اشک و آه مظلومان که روزی مطابق تمام روایات گردنتان را خواهد گرفت بس بیا تا دیر نشده نه برای لغمه ی کوچک تر نانت بلکه برای وجدانت بدون در نظر گرفت جیب شغلت حرف بزن .



راستی این همه گفتم این را نگفتم که من از عمق شکوایه های مردم مطلع ام و با همشون برخورد می کنم می خواهد استادم باشه یا هر کس دیگری باید از قانون که منم و  نظرم که به چماغ نزدیک تر است به سر کج فهمان انگلیسی منتقد معترضم بخورد تا دیگر فتنه نکنند‌...........

در راه خدا پایدار باشید و سر فراز
۱۱ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۵۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شبی با یک شاعر قدسی مشهدی

شبی با یک شاعر از امشب تا نیم اول ماه محرم تعطیل می شود و بعد آن دوباره کلید می خورد .


حاجی محمد خان قدسی مشهدی از شاعران قرن یازدهم هجری اس. وی در سفری پس از اتمام حج به هندوستان مسافر کرد و جزء شاعران شاه جهان شد. مرگ او را به سال 1065 هجری نوشته اند .

مثنوی و قصیده خوب می ساخت و یک مثنوی در ((ضعف وناتوانی)) دارد شاعران دیگر از جمله طالب آملی , مسیح کاشانی و عطار یزدی سالم و محمد علی تسلیم میر یحیی نورالدین ضیاء اصفهانی و امیربیک واله استقبال کرده اند .

۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

پست مذهبی : توصیه های محرمی

تو این چند شب که سیاسی مذهبی خبری نبود چه حرف ها که پشت ما نبود اما این وعده رو می دم که ده شب برنامه البته با کانالی که احتمالا بسازم داشته باشم برای این وبلاگ اما هر وقت ساختمش راجبش ادامه می دم اما فردا شب آغاز محرم مطابق عادت که نکته هایی رو تکرار می کنم امشب تعدادی مد نظر دارم که بیانش می کنم مقالات جامع بمونه برای شب های محرم که:

 -حسین کیست ؟

-مکتب حسین چیست؟

حسین آیا برای عزا

-صدا های نجومی و حسین ابن علی 

-منصوبین و خطیب های بی سواد در فرهنگ عاشورا

-به نام حسین به راه معاویه و...

تیتر مقالات که انشالله در شب های آیند آماد و ارسال خواهد شد جزئیات بیشتر در شب های ماه محرم


اگر شعر هم داشتید به ما ارسال کنید  آن هم با آیدی که در ایام نچدان دور برای شما گذاشته خواهد شد اما توصیه های محرمی:


1- تحت هیچ شرایطی زیر هر صدایی سینه نزنید

2- رو در باسی را کنار بگذارید هر جا سخن بی مستند عقلی و شرعی شنیدیت جلوی آن به ایستید که راه حسین و پدرش و جدش هم همین بود

3-به قصد نزر جمع کردن راهی خیابان و هیئات نشوید 

4- مطمن باشید حسین و خدایش با چند قطره اشک کسی را به بهشت نمی برند اگر عمل صالحی پشت آن نباشد

5-دعای عرفه را به فارسی بخوانید و حسین را بشناسید



با آرزوی قبولی طاعات و عبادات

11/7/1395

۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با یک شاعر اسیر اصفهانی کیست؟

میرزا سید جلال اسیر اصفهانی فرزند میر مومن شهرستانی از شاعران نامی قرن یازدهم است . وی از خاندان سادات شهرستان اصفهان و معاصر شاه عباس دوم (1077_1052) هجری بوده و در دربار او تقرب داشته است مرگ او به سال 1049 هجری ثبت کرده و نوشته اند در جوانی زندگانی را بدرود گفته است . اسیر اصفهانی مورد ستایش و احترام شاعران توانای به ویژه کلیم و صائب بوده و او به استادی ستوده و سخنش را تتبع کرده اند دکتر ذبیح الله صفا درباره شعر  اسیر مینویسد:((اشعار او بدقت خیال و ایراد ترکیبات دقیق و مظامین نازک و نو معروف بودو بهمین سبب طرفداران سبک هندی ر هندوستان از اوایل قرن دوازدهم به بعد طرز او را پیروی کرده اند . قصاید او در ذکر مناقب خاندان رسالت است و به علاوه بر آن غزلهای مطبوع دقیق و قطعات و رباعیهای بسیاری دارد)) اسیر اصفهانی در شاعری شاگرد فصیحی هروی بوده 

با وجود آنکه استادم فصیحی بوده است 

مصرع صائب تواند یک کتاب من شود 



نکته : به منظور مطابق داشتن با کتاب اصطلاحات در حد امکان ثابت مانده.


۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی با یک شاعر طبیب اصفهانی کیست؟

قبل این که راجب این که راجب ایشون چیزی بگم باید یاداور بشم هر کسی یه شمس درونی داره و با دیدن اون بیدار میشه و لب به سخن باز می کنه من هم شمس خودم پیدا کردم و سخنور شدم امیدوارم شمس هم من رو فراموش نکنه .


طبیب اصفهانی

میرزا عبدالباقی متخلص به ((طبیب)) اصفهانی از شاعران قرن دوازدهم هجری است. وی از سادات موسوی و فرزند میرزا محمد رحیم حکیم باشی شاه سلطان حسین صفوی بوده است . پدرانشان از پزشکان نامی در دوره صفویه بشمار رفته و جدش میرزا سلیمان از فارس به اصفهان رفته و نسل بعد نسل در خدمت پادشاهان صفویه بوده اند .طبیب اصفهانی مدتی پزشک نادرشاه و چندی  کلانتری اصفهان را بر عهده داشته و با آذر بیگدلی مولف تذکره (آتشکده عجم ) ملاقات نموده و سرانجام در سال 1168 هجری زندگی را بدرود گفته است مولف تذکره نتایج الافکار وفات او را به سال 1172 هجری ثبت کرده است .1

دیوان طبیب اصفهانی



1-تذکره نتایج الافکارتالیف قدرت الله گوپاموی چاپ بمبئی صفحه 442 
برگرفته از کتاب تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان
۰۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی یک شاعر با میرنظام دستغیب شیرازی

قبل این که بخوام به معرفی این شخصیت بپردازم باید بگم که خاک بر سر خبرگذاری هایی که برای خالی نبودن عریضه جنسیت میرنظام  رو تشخیص می دهند 

بگذریم که در هنگام جستوجوی نام این بزرگوار انواع اراجیف نوشته شده آقایان و بانوان ولایی راجب مرحوم آیت الله العضمی منتظری و حضرت آیت الله سید محمد دستغیب رو می بینید که به بزرگی خود ببخشید و بگزاید به گفتن خزعبلات خودشون رو ادامه بدهند به  قول مولانا و حضرت امیر بحث با جاهل هیچ فایده ای نداره جز عصبانیت.

بگذریم به بحث اصلی برسیم


میر نظام شیرازی از شاعران قرن یازدهم هجری است.وی از سادات دستغیب شیراز بوده و درباره او نوشته اند که :(مرد نیک سیرت ملایمی بوده و خط نسخ را به غایت خوش مینگاشت و در موسیقی نیز دست داشت) مرگ میر نظام دستغیب شیرازی را به به 1309 هحری قمری در سی سالگی نوشتند  و مدفن وی در حافظیه شیراز است . دیوان اشعاش به سه هزار بیت نوشتند .


نکته: علت جدا نوشتن دستغیب در بالا به این علت است که در گذشته نچندان دور این واژه به صورت جداگانه نوشته می شد همچون تیتر بالا .
۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سه شعر زیبا از میرزا نصیر اصفهانی

شبی با یک شعر و شاعر



فلک را عادت دیرینه اینست 
که با آزادگان دائم به کین است





با من که رخم شکسته رنگ آمده است
هفت اختر و شش جهت بجنگ آمده است 
بر مرغ دلم کز آشیان دگر است
این نه قفس فراخ , تنگ آمده است




شنیدم وقتی از فرزانه استاد 
درین خاکی طلسم سست بنیاد 
خوشالحان طایری در بوستانی 
بشاخی  ریخت طرح آشیانی 
بمحنت خاور خاشاکی کشیدی
برآن شاخش بصد امید چیدی
چو طرفی زان خزاب آبادی کردی 
زشادی نغمه ای بنیاد کردی 
چو وقت آمد که بختش یاور آمد
گل امیدش از گلبن برآید 
که ابری ناگهان دامن کشان شد
و زآن برقی عجب آتشفشان شد 
شراری ریخت در کاشانه او
که یکسر سوخت عشرتخانه او
۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰