نگاه محسنی

مجموعه ای از دین فلسفه و عرفان و سیاست

۱۱ مطلب با موضوع «فلسفه» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۷ ب.ظ
دیکتاتور کیست؟

دیکتاتور کیست؟

به نام خالق آزادی 

گفتند گل مگوید این حکم پادشاه است چشم چراغ بودن روشن ترین گناه است

عرض حقیر از اینجا شروع می شود که اگر وقایع حمله فقط حمله دیشب اوباش آقایان که نامشان مامور است مسئول امنیت شهر اند را در نظر بگیربم و جفتک اندازی همان پرسنل بی شرف را روی ارابه های گوسفندی خود در نظر بگیریم به خدا که دیشب کربلایی بود و نبودن در خیابان جا ماندن از قتلگاهی دیگر در حکومت سفاکان  حالا شاید بپرسید مگر نمی گویند اینان تروریست هستند ولله بالله تالله آقایان هم راه بر مردم بستند هم راه بر دانشجویان جنایت یعنی چه سانسور یعنی چه مضلومیت یعنی چه بکشی همه چیز را قطع کنی به کس هم جواب ندهی چرا بعد بگو به ماموران ظلم شد بله که ظلم شد آقای به اصطلاح خودت فرمانده به حق آنان ظلم شد که با تناب پوسیده هم چون تویی آتش جهنم را برای خود و خانواده ی شان به جان خریدن ولله که خدا نه تو می گذرد و نه از اوباشت . 

به خدا قسم که وعده خدا نزدیک است و من المجرمین منقمون 

۱۱ مهر ۰۱ ، ۱۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در بیان پوچی جهان در غزل ۱۷۸۸ دیوان شمس

تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون

نک کش کشانت می برند انا الیه راجعون

تا کی زنی بر خانه‌ها تو قفل با دندانه‌ها

تا چند چینی دانه‌ها دام اجل کردت زبون

شد اسب و زین نقره گین بر مرکب چوبین نشین

زین بر جنازه نه ببین دستان این دنیای دون

برکن قبا و پیرهن تسلیم شو اندر کفن

بیرون شو از باغ و چمن ساکن شو اندر خاک و خون

دزدیده چشمک می زدی همراز خوبان می شدی

دستک زنان می آمدی کو یک نشان ز آن‌ها کنون

ای کرده بر پاکان زنخ امروز بستندت زنخ

فرزند و اهل و خانه‌ات از خانه کردندت برون

کو عشرت شب‌های تو کو شکرین لب‌های تو

کو آن نفس کز زیرکی بر ماه می خواندی فسون

کو صرفه و استیزه‌ات بر نان و بر نان ریزه‌ات

کو طوق و کو آویزه‌ات ای در شکافی سرنگون

کو آن فضولی‌های تو کو آن ملولی‌های تو

کو آن نغولی‌های تو در فعل و مکر ای ذوفنون

این باغ من آن خان من این آن من آن آن من

ای هر منت هفتاد من اکنون کهی از تو فزون

کو آن دم دولت زدن بر این و آن سبلت زدن

کو حمله‌ها و مشت تو وان سرخ گشتن از جنون

هرگز شبی تا روز تو در توبه و در سوز تو

نابوده مهراندوز تو از خالق ریب المنون

امروز ضربت‌ها خوری وز رفته حسرت‌ها خوری

زان اعتقاد سرسری زان دین سست بی‌سکون

زان سست بودن در وفا بیگانه بودن با خدا

زان ماجرا با انبیا کاین چون بود ای خواجه چون

چون آینه باش ای عمو خوش بی‌زبان افسانه گو

زیرا که مستی کم شود چون ماجرا گردد شجون



#مولوی

۲۱ آبان ۹۷ ، ۰۰:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تفسیر شعر نوایی نوایی جناب هاتف اصفهانی


در پی پرسش پاره ای از دوستان راجب تکرار اشعار که چه  رازی در این شعر و آن یک بیت شاه  و گدا به این نتیجه رسیدم که کل شعر را به تفسیر خودم مکتوب کنم تا حدی از سوالات علاقه مندان را کم کنم و جالب این که تفسیری برای این شعر اصلا در جایی ندیدم .از شنیدن نقد ها شما خوش حال می شوم .


این شعر را جناب طبیب  اصفهانی واقعا عجیب سروده اول شعر به یک صدا ای اشاره می کند به نظر بنده این صدا همان نوای عشق است که عاشق در حال راز نیاز یا بیابان گردی و نغمه سر دادن به تصویر می کشاند  که شکوه می کند ز معشوق بی وفای خود  و درد جدایی اش را مورد عنایت قرار می دهد .

 معشوقش را به گل زیبایی تشبیح می کند و بعد به کنایه به خود می گوید که جدایی ها روزی پایان می یابد (همه در روز قیامت در کنا هم هستیم و هیچ جدایی مدام العمر نیست) ولی عمر و جوانی خود قابل برگشت نیست لذا قدرش را بدان که عمر دری بازگشت ناپذیر است  در ادامه مناجات خود می گوید که این غم در دل من خواهد نشت  هرچند تلاش کنم آن را از همه نهان کنم و از بین نخواهد رفت زیرا زمانی که عشقی به  دل عاشق نشیند از بین رفتنی نیست (همینجا باید گفت از گذشته های دور زمانی که کسی مدعی عشق می شد اورا به گرسنگی وا می داشتند زمانی که لب بر غذا می زد می گفتن عشقش کم رنگ شده و الی برای معشوق جان می داد ) بعد می گوید همان طوری که تو در دل من نشستی زار می زنم که غمم به دل شتر که حامل تو در روز عروسی ات نشیند ( در زمان گذشته در عروسی ها از حیوانات استفاده می کردن سنتی که تا همین چند سال قبل در اکثریت مملکت مشاهده می شد ولی با ظهور مدرنیته و فناوری های نو پا این سنت دیرینه هم مانند مابقی سنت ها یا به کلی فراموش شده و یا کم رنگ شده .ناقله در شعر بالا به معنای حیوان ماده است که نو عروس بر او می نشت و راهی خانه شوهر می شد.) بعد این عاشق بیچاره خط نشان می کشد که اگر در این نوحه سر دادن بلای به سرم بیاید باکی ندارم و به آن بی توجه ام  اما نمی توانم با ناراحتی فراق تو دلم را آرام کنم  .

زیر زیرکی چشم به رخت عروسی ات می اندازم ولی بی آنکه کسی مرا ببیند که دیدن من مسیر خود را عوض کنی (چون تو از من به در شده ای) بازگشتت خالی از درد سر نخواهد بود( و من طاقت ناراحتی تو را ندارم

اینجاست که  مسیر این شعر و عاشق به یک باره عوض می شود و پیام اصلی شعر از نظر بنده همین جاست وقتی می گوید هر کس که باشی هر چه که باشی آزاده یا اسیر باشی روزی در دام عشق خواهی افتاد و از عرش به فرش سقوط خواهی کرد و تا زمانی  که عاشقی درد و دل اهل فرش را می شنوی ایناجاست که شاه و گدا در یک درد هم درد اند و درمانی ندارند و این درد را در دنیا و آخرت درمانی نیست مگر به لطف معشوق که به نظرم معشوق زمینی است  و نه معشوق آسمانی  ولی در هر دو صورت تصویری از عشق یک عشق حقیقی است  و اینجا دوبار شعر به نظرم به عقب بر می گردد  و باز صدا از دل آن عاشق و ناله های به آسمان بلند  می شود و این ندا بر زمین ساکت نمی شود .



۱۴ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرگ دروان روشنفکری در ایام حاضر

با تاخیر یک ساله 

به نام حضرت حق

 از چند سال قبل تا به امروز همیشه گفته ومی گوم که گول ظاهر نظریات را نخورید و همیشه راجبش به دو مثال اشاره کرده ام اولین آن کومونیسم و دومین آن جمهوری اسلامی (در پاریس ) است .

اینان تازه نظریاتی است که ظاهری خیری دارد یعنی اگر در مقابل مکایا ولیسم و فاشیم قرار بگیرند قطعا قابلیت دفاع را دارند اما واقعا آیا می توان با شعاعر تو خالی و بی محتوا یا با محتوای غیر قابل اجارا می توان کاری کرد؟ می توان به جایی رسید؟

جواب من نه است یک نه مطلق نه با اما و اگر .

ولی متاسفانه امروز کار به جایی رسیده همان نظریت شر که اصطلاح بسیار زیباو انسانی است و در صورت دیگر آن دشنه ای خطر ناک خوابیده که افراد مقابل آن اندیشه را سر می برد آن هم بی کوچک ترین محاکمه و معاخزه ای این مسائب به چه دلیل به جان آدمی تازیانه شده خدا داند ولی آن وجه مشخصش به نظر منی که در فلسفه و عرفان سیاست حداقل مویی سیاهی را سفید کرده ام یک  بلای متخصص انگاری از منابع غیر مرتبت و ارتباط آن به مجادلات شخصی و برداشت قشری از آن است . این بلا زمانی فقط در دین و سیاست از طرف حکام کم عقل در جامعه ترزیق می شد و ولی امروز به لطف دانشگاه های آزاد و بنگاه های مدرک دهی و کانال ها ارتباطی جهت دار جامعه نابالغ بیمار مارا به بلای خود فیلسوف پنداری دچار کرده  یعنی عمق فاجعه زمانی خود را نشان می دهد که مثلا شخصی چیزی از نیچه ویا مجمع الفراد دیگری منتشر می کند این حرف معمولا یک جمله از یک کتاب ناخانده است و اگر از آن افراد بخواهیم که مابقی مطلب را ادا کند یا به کل ازهار بی اطلاعی می کند و یا شروع به خالی بستن خواهد کرد در این میان اندک عالمانی هستند که حق مطلب می توانند ادا کنند یعنی بی کار محققانه از خود داستان سرایی نمی کنند .

این بلا متاسفانه در جای جای این مملکت رشد کرده مثلا از یک کسی وصله دوزی می داند انتظار داند یا لحاف بدوزد ویا چه میدانم خیاطی کند در حالی که ذاتا این فرد از این چنین استعدادی یا قافل است یا ساقط و با دادن روحیه علکی  ( همان هندوانه زیر بقل ) سعی در آن دارند که وصله دوز را با حرف هاشان یک خیاط قلابی کنند  و فردا که آبروی آن وصله دوز یک شبه رفت آن را در دل طوفان رها کنند و با این جمله که انسان دارای قوه عقلیه است و قدرت تفکر او را از جرم خود گمراه کند و به خود مجرم بینی وصله دوز برسد . این واقعیت جامعه ای است که متاسفانه یک شبه همه کس همه چیز می شوند و خود را در هر امر ذاتی و غیر ذاتی صاحب رای دانسته و افراد ناپخته را با رای خود همسو ساخته و در آتش خود محوری خویش می سوزانند .

شاید مثال کومنیسم و جمهوری اسلامی واقعا اینجا معبتر تر از هر امری دلالت داشته باشد وقتی این تخیل را داشته اند که با علم خود ( اگر علم واقعی باشد )همه مشکالات را با خود متخصص انگاری و دیوار کشی به دور خود به نتیجه برسانند ولیکن از آنجایی که تکیه بی جای برخود موجب قفلت از وضع حاظر می شود اسنان بدون هیچ گونه تعقل و بر همان احساسات غریضی کار را به جایی می رساند که خود ,  خودرا بدون آنکه بفهمد به کشتن می دهد این همه گفتم تا بیان کنم دیکتاتوری در بین همه ما هست و همه ما اگر به عقل محض دل ببندیم  به دیکتاتور درونی مان لبیک گفته ایم و هرگز توان مقابله با استبداد موجود در اجتماع نخواهیم رسید. گاها هم افراد دست به جان بازی می زنند اما تا اکثریت به این واقعیت نرسند که جامعه خود هستیم و تا خود یعنی قشر روشن فکر اصلاح نشیویم جامعه اصلاح که نمی شود بلکه تعبیر جناب عبدی مبنی بر فروپاشی سیستماتیک انتظار مارا خواهد کشید.

آری انسان امروز واعز تر از آن است که با آیه و روایه بتوان به او ثابت کرد که نادان است و جاهل شاید بهتر باشد سر به لاک خود بگیرم و به قول رواقیون و ابوسعید ابول خیر چشم بر مردم دنیا ببندم و به عرفان خود مشغول شوم ویا به نصیحت حضرت رسول کنم و مدافع کل کم راع و کل مسئول امر ارجعیتک باشم.

وسلام علیکم

 

 

در حالحاظر رساله های اینچنینی بسیاری در حال نوشته شدن دارم که به فضل الهی انشالله در ایام پیش رو منتشر خواهند شد 

۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بیمه پیاده روی اربعین واجب کفایی است

چند روز قبل در تلویزیون برنامه ای در حال پخش بود که استاد پناهیان یکی خطبای ممنوع التصویر نشدی صدا و سیمای  میلی در آن حضور داشت و از مذارات بیمه اربعین می گفت و می گفت که خیلی ها اربعین و حتی امام حسین را خراب کرده و.... در آن روز قطعا خیلی ها به حکمت و ساده زیستی و از جان گذشتگی این ملا پی برده بودن من و آن هایی که بیمه می کردن هم که اصلا بی دین گذشت و گذشت تا بمبی در سامرا منفجر شد و عده ای یا در راه خدا و یا در را شهرت و یا در راه عشق کشته شدن و خبر آمد تعدادی از همین ها به فرمان مستر پناهیان لبیک گفته اند و بیمه نداشته اند و... 


من نمی دانم این حضرات این امواج اراجیف را از کجای خود خارج می کنند و بنا به چه حقی به خود اجازه انتشار آن را می دهند و من نمی دانم تا کی باید به خاطر امثال این خطیب بی مغز باید سر به پایین داشته باشم اما اندکی صبر سحر نزدیک.


اگرقصد شرکت در پیاده روی اربعین را دارید حتما خود را بیمه کنید چون اگر قطره ای از خون شما ریخته شود هیچ یک از امثال این خطیب جان ترس که از دو می گوید گودش کن لنگش کن به کمک ایتام و... شما نخواهد آمد خلاصه را عرض کنم مملکته چی فکر کردین .

با آرزوی مغفرت برای کشته ها و آرزوی سلامتی برای بقیه مسافران
وسلام علیکم 
۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در این ایام چه می توان کرد

در چند هفته اخیر گفتم سکوت کنم بینم حضرات چه گلی به سرمان می زنند که دیدم  که حضرت معلوم نیست چی الله فرمودن که کنسرت در مشهد حرام است بقیه هم گفتن بس در شهر های ما هم حرام است و این شد که از این به بعد زدن ساز در خیابان حکم محاربه با خدا را دارد و...

تا دیروز که هر کشوری که یک فشنگ آمریکا در آنجا انبار می شد نوعی نوکر خطاب می شد و به لطف حضرات کشور ما هم نوکر روس شد و به تعبیر فلاسفه و تئوریسین های نظام مقدس این پیام جنگ جهانی سوم و ظهور و... است و امتیاز بزرگی است که باید بهشان گفت شتر خوابت ببین و با لگد پوتین روسی بیدار شو این گفتم که دفعه بعد از او جمله امام علی نگی نکته جالب اینه که بعد از علم الهدا گروه جدیدی به وجود آمده که قانون رو کشک خطاب کرده و گفته رابطه ما با روسیه به مجلس ربطی نداره 
پس تا این لحظه به این نتیجه می رسیم که علم الهدا و دوستان حق دارند که عقاید داعشی خود رو به اجبار نیزه همون دوستان که روابط  شون به ما ربطی نداره  تحمیل کنند پس ادامه جریان رو دنبال کنید 
بخش سوم 
زمانی که این بحث به شدت داغ شد مقام رهبری (خامنه ای ) اومد یه عکسی از حلب گذاشتند که آقا اگه می خواید اون نشید بس بزارید با اونایی که به شما ربطی نداره ما دوستی کنیم شب همون روز فیلمی تو فضای مجازی پخش شد که دل خیلی ها رو به درد اورد رسانه میلی هم که استاد عوض کردن کل جریان سوریه است این گردن کس دیگه ای انداخت .

ولی قافل از این که اون حادثه مربوط به عملیات همون به ما ربطی نداره ها بود 


امروز هم ایشون راجب طرفدار های آقا موسوی اضهار نظر کردن 
که بنده از ایشون درخواست دارم اول این بزرگواران رو محاکمه کنید طبق نامه برادر گرامی مون آقای کروبی بعد به صورت لج بازانه حرف های بی سند خودشون رو تکرار کنند و این که لطف بفرماید اون هایی که حریم مراجع. رو شکستن حریم سفارت ها رو شکستند به نمایده ی مردم در خیابان حمله کردن رو هم در لیست محاکمه شوندگان قرار دهد دزد های میلیادی پیشکش سر حضرات.
۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مکتب داعشی یا مکتب محمدی در بحث ظهور

شاید شما ها هم شنیده باشید روایتی با مظمون این که امام زمان در عصر ظهور جسد ابوبکر و عمر دو خلیفه اول جهان اسلام را از قبر بیرون میکشد و... 
من اصلا با سند روایت کاری ندارم چون اینجا را جای بحث رجالی نیست .اما به یا دارم زمانی که قبر حجر بن عدی الکندی عده ای مدافع حرم شدن و ادامه داستان آن است که در سوریه است  با آن هم کاری ندارم بحثم تحلیل عقلی این روایت و اکثریت اینگونه روایت تخیلی در بحث ظهور و در غلو معصومین است که بعد ازظهور حضرت قرار است تمامی امامان حکومت کنند .
اگر این روایت درست باشد که از نظر من نیست احتمالا ما در آخر الزمان اول جمعیت یک میلیادی مسلمانان را به چهل یا پنجاه ملیون میرسانینم بعد زمانی که همگان به دست منجی بشریت کشته شدن حکومت عدل الهی برپا خواهیم کرد ( این تصویر جز نفرت و ترس هیچ چیز ایجاد نمی کند و فقط آتش به جان مسلمین می اندازد )در بخش دوم خدایی که می گوید کشتن یک نفر با کشتن کل زمین برابری می کند چطور به فرستاده خود حکم این خون ریزی را می دهد شاید برخی بگویند نوح مگر نبوده و لوط و.... هم بوده اند جواب من هم بلی است اما با این فرق نوح پایان رحمت خدا نبود بلکه آغاز پنجه در پنجه شدن انسان و خالق خود بود اگر امروز هم کسی بگوید که آخر الزمان ایام عذاب است من مخالفتی نمی کنم بالاخره نا بودی نوعی عذاب است ولی هرگز حدف ظهور عذاب انسان نیست پس لطفا به معارف دین به پردازید تا وهن خیالات  اندیشه های شوم خودتان .
اگرهم  قرار بر حکومت دوباره و زندگی دوباره در زمین بود قطعا در این هزار چهارصد سال صورت می گرفت و بعد از ظهور عمر زمین هم به پایان می رسد . و انشااله ایام قیامت است  و ایام رسوایی بعضی از آقایان
تذکر 
اگر حکومتی هم  تشکیل شود ربطی به امروز ما ندارد . و ما چیزی راجبش نمی دانیم که بخواهیم راجبش نظر بدهیم
الــلـهم کل ولیک الحجــتــه ابن الحسن الــعسگری 



http://www.mashreghnews.ir/fa/news/211557/%D9%87%D8%AA%DA%A9-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D9%BE%D9%8A%DA%A9%D8%B1-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1-%D8%AD%D8%AC%D8%B1-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%AF%D9%8A-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B1


http://zandqazvini.blog.ir/1393/01/09/%D9%86%D8%A8%D8%B4%20%D9%82%D8%A8%D8%B1%20%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A8%DA%A9%D8%B1%20%D9%88%D8%B9%D9%85%D8%B1

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920408001251


۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

باز خوانی عدالت و امامت محسن کدیور

نسخه صوتی این بحث به زودی اضافه می شود

عدالت و امامت که دو اصل اختصاصی در اعتقادات شیعی است امروز چگونه فهمیده می‌شوند؟
در طول تاریخ این دو اصل تطور و تکوین یافته‌اند تا به درک نسبتا پایدار و مورد توافق اکثریت علمای شیعی برسند. بازخوانی انتقادی این دو اصل با توجه به تکوین تاریخی آنها ضروری است.

این بحث شامل دوازده بخش به شرح زیر است:

– درجا زدن در اصل عدالت و عقب رفتن در اصل امامت،

– موازین شیعی بودن،

– ارزیابی آموزه‌های غلات مفوضه،

– شیعیان در دنیا چگونه معرفی می شوند؟

– ائمه واسطه بین انسان و خدا؟

– رهایی شیعه در آخرالزمان؟

– شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان؟

– امامت هسته مرکزی ایمان؟

– عزاداری امام حسین (ع) کفاره گناهان؟

– از ماست که برماست،

– امامت شیعی مبتنی بر نصّ از جانب پیامبر یا امام قبل،

– جمع بندی.

423432243

یک. درجا زدن در اصل عدالت و عقب رفتن در اصل امامت

اصل عدالت بعد از مرزبندی با تفکر اشعری اهل سنت قرنهاست از هرگونه مولدیت بازمانده و از به کارگیری آن در بسیاری ساحت‌های دین (مشخصا فقه) غفلت شده به نحوی که وجود یا عدم وجود آن در این ساحات علی السویه شده است.

عدالت تنها صفت خداوند نیست، صفت دین اسلام، صفت اعتقادات و احکام عملی اسلامی است. صفت فرد و جامعه هم هست. اما آیا غیر از عدل به مثابه صفت ربوبی و عدالت به مثابه صفت شخصی مقامات دینی کجا از عدالت بحث شده است؟ آیا گفته ایم که باور ناعادلانه و حکم فقهی غیرعالانه نادرست و نامشروع هستند؟ آیا استدلال کرده ایم که جامعه مبتنی بر تبعیض و ظلم جامعه شیعی نیست؟ آیا در اصول فقه ما اصلی بنام عدالت تاسیس شده است؟ آیا احکام غیرعادلانه از جمله برخی احکام زنان و بردگان از فقه ما حذف شده اند؟ از بحث چند سطری صدوق در رساله اعتقادات تا بحث محمدرضا مظفر در العقاید الامامیه چند مسئله‌ی تازه به بحث کلیدی عدالت اضافه شده است؟ آیا ما در بحث عدالت ده قرن درجا نزده ایم؟ اما در بحث عدالت فقط درجا زده ایم. در بحث امامت عقب رفته ایم. لذا در مورد عدالت به همین مختصر اکتفا می کنم و بحث را در محور امامت متمرکز می کنم.

اصل امامت به حدی شاخ و برگ پیدا کرده که از توحید و نبوت و معاد هم تناورتر گشته و بر آنها سایه انداخته است. تلقی مسلط از امامت حداقل از قرن پنجم همان تلقی غلات معتدل یعنی «غلات مفوضه» است در مقابل غلاتی که برای ائمه شأن ربوبی قائل بوده‌اند. در این تلقی (مفوضه) کار تکوین و تشریع باذن الله به ائمه تفویض شده است، و راه منحصربه‌فرد فلاح، توسل و شفاعت ایشان است.

رویکرد «شخص‌مدار» به امامت، ائمه را به «مجاری فیض» و عیسی‌هایی تبدیل می کند که البته پسر خدا نیستند، اما دارای تمام اختیارات ربوبی در تکوین و تشریع البته باذن الله هستند و خداوند کارعالم و آدم را در دنیا و آخرت به ایشان سپرده است.

امامان اهل بیت (ع) قرار بود طریقیت داشته باشند نه موضوعیت. طریق باشند به سوی تنها موضوع اسلام که خداوند باشد. در اسلام بر خلاف مسیحیت موجود حتی شخص پیامبر هم موضوعیت ندارد. محمد (ص) پیامبر خداست نه بیشتر. اگر او «بشر مثلکم» است، که قبل از شهادت به رسالتش باید شهادت به عبودیت او بدهیم روزانه چندین بار در تشهد نماز، به طریق اولی ائمه هم همانند او چنین اند نه از سرشتی جداگانه، انسانهایی با فضائل علمی و عملی، راسخ در علم و مهذب و مزکی و مطهر در عمل، اما «بشر مثلکم» نه چیز دیگر. اسلام خدامحور است. تبدیل اسلام به «محمد محور» همانند تغییر شیعه به «امام محور» خلاف شاکله اسلام است که در محکمات قرآن به وضوح آمده است. شخص محوری چه این شخص محمد (ص) باشد چه اهل بیت او (ع) خلاف شاکله اسلام و قرآن است. محور اسلام خداست و لاغیر.

وقت آن رسیده که تکلیف خود را با این تلقی غلات تفویضی مشخص کنیم. تاریخ تحول باورهای شیعی به سه مرحله قابل تقسیم است: یکی پنج قرن نخست، دوم قرن ششم تا قرن دهم دوران رسمیت تشیع در ایران، و سوم از قزن یازدهم تا کنون. آراء علمای شیعه در این سه دوره چراغ راه ماست اگرچه اینکه آنها چگونه می اندیشیده اند الزامی برای ما ایجاد نمی کند. این‌که مختار ما به چه دلیل درست است یا می‌توان به آنها اطلاق تشیع کرد، به میزانی است که موازین بنیادی تفکر اسلامی و شیعی سازگار باشد. بنابراین قبل از هرچیز لازم است بدانیم موازین تفکر شیعی چیست؟

thumbnail

دو. موازین شیعی بودن

هر امر شیعی قبلا باید اسلامی بوده باشد. پس ابتدا موازین عام اسلامی بودن و سپس موازین خاص شیعی بودن را مرور می کنم.

الف. میزان اسلامی بودن:

اموری که حداقل در یکی از سه منبع زیرمؤیدی داشته باشند اسلامی هستند: محکمات قرآن مجید، مسلمات سنت معتبر پیامبر خدا و ملازمات عقل قطعی.

اموری که مؤیدی در یکی از دو منبع اصلی نداشته باشند، اما به‌عنوان تلقی اجماعی یا اتفاقی علما معرفی شده‌اند، یا با روشهای عقل ظنی تحصیل شده باشند (قیاس، مصالح مرسله، سد ذرایع، استحسان، استصلاح، عرف) در صورتی به عنوان امر دینی پذیرفته می‌شوند که اولا مخالفت قطعی با هر سه منبع اولیه نداشته باشند، ثانیا این امور راه منحصربه‌فرد نیستند، و همواره ممکن است راه حل‌های بدیل داشته باشند. یعنی در هر زمانی امر دیگر به ذهن علما برسد. لذا دینی بودن این امور همواره با احتیاط استعمال می شود، یعنی این امور ظنا دینی هستند نه قطعا.

ب. میزان شیعی بودن:

هر امر اسلامی که با مسلمات سنت معتبر ائمه (ع) سازگار باشد شیعی است. در امور اعتقادی ظن کافی نیست و افاده یقین لازم است، یعنی اخبار متواتری که نص بر مطلوب باشند.

اموری که با ادله‌ی ظنی اعم از اخبار آحاد یا ظهور ظنی در دلالت دیگر ادله نقلی به ائمه نسبت داده می‌شود، در صورتی تلقی به قبول می‌شود که اولا تعارضی با مسلمات اسلامی و شیعی نداشته باشد، ثانیا اینها امور منحصر به‌فرد نیستند، رویکردهای موازی بدیل نیز به همین اندازه شیعی هستند که این امور.

5_77

سه. ارزیابی آموزه‌های غلات مفوضه

بر أساس فوق بازخوانی فکر شیعی ضوابطی دارد: ۱. محکمات کلام الله مجید، ۲. مسلمات سنت معتبر رسول الله (ص)، ۳. مسلمات سیره‌ی معتبر ائمه‌ی هدی (ع)،۴. موازین عقلی اعم از ملازمات عقلیه کلاسیک و موازین عقلی مدرن از قبیل تفکر انتقادی و رویکرد تاریخی. در بازخوانی متون أصول هرمنوتیک باید رعایت شود.

تمام تعالیم شیعه‌ی غلات مفوضه، اولا از سنخ ظنیات هستند، ظنیات در سند یا دلالت یا هر دو. ثانیا متعارض با مسلمات اسلامی و شیعی هستند.

این تلقی اولا نه تنها مستند قرآنی ندارد بلکه با محکمات وروح قرآن در تنافی است. ثانیا با مسلمات سنت معتبر نبوی همخوانی ندارد بلکه در تخالف است. ثالثا با مسلمات سیره‌ی ائمه (ع) هم سازگار نیست، بلکه در تعارض است. البته حجم معتنابهی حدیث ساخته و پرداخته غلات مفوضه در کتب روایی ما به چشم می‌خورد که گاهی ادعای تواتر آنها مشکل فراوانی ایجاد کرده است.

برای تقریب به ذهن نمونه ارائه می‌کنم، بحث مشخصا در این‌گونه امام شناسی است:

«وَالْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فِیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَ إِلَیْکُمْ، وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیرَاثُ النُّبُوَّهِ عِنْدَکُمْ، وَ إِیَابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیْکُمْ، وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَکُمْ وَ آیَاتُ اللَّهِ لَدَیْکُمْ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ وَ نُورُهُ وَ بُرْهَانُهُ عِنْدَکُمْ وَ أَمْرُهُ إِلَیْکُمْ؛ … بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ»

ترجمه: «و حق همراه شما و در شما و از شما و به سوى شماست، و شما اهل حق و سرچشمه آن هستید و میراث نبوّت نزد شماست، و بازگشت خلق به سوى شما، و حسابشان با شماست، و سخن جدا کننده حق از باطل نزد شماست، آیات خدا پیش شما، و تصمیمات قطعى اش در شما، و نور و برهانش نزد شماست، و امر او متوجه شماست؛ … و تنها به خاطر شما باران می بارد، و تنها براى شما آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد نگاه می دارد، مگر با اجازه خودش.»

راستی این امام شناسی کجا و قرآن و سنت پیامبر و سنت معتبر ائمه کجا؟ حالا همین امام شناسی رنجور و بیمار ملاک شناخت شیعه در میان غیرشیعیان اعم از مسلمانان اهل سنت و غیرمسلمانان قرار گرفته است.

51bdIW8YuyL

چهار. شیعیان در دنیا چگونه معرفی می شوند؟

کمتر از یک پنجم مسلمانان دنیا شیعه هستند، و کمتر از یک چهارم مردم کره زمین مسلمانند. بنابراین شیعیان کمتر از پنج درصد مردم جهان را تشکیل می دهند. آن بیش از ۹۵ درصد غیرشیعه مردم جهان ما شیعیان را چگونه می شناسند؟ این شناخت ما را به لزوم بازخوانی تعالیم تشیع نزدیک تر می کند. شناخت عوامانه از شیعه در بین غیرشیعیان بسیار وحشتناک و تأسف بار است. این شناخت عوامانه مبتنی بر شناخت خواص از شیعه است. آشنایی با شناخت خواص از تشیع در دنیای معاصر طرق شناخته شده و استانداری دارد. معتبرترین این طرق مقدماتی دائره‌المعارفهای آکادمیک است. این دائره المعارفها ابزار کار علمی و تحقیقی و دریک کلام دین شناسی برای افراد غیرمتخصص، دانشجویان و علاقه مندان است. این مدخلها قدم مقدماتی در شناخت مفاهیم کلیدی هستند، که به طور خلاصه توسط متخصصان تدوین شده است.

حال تشیع و امامت در این دائره‌المعارفها چگونه معرفی شده است؟ من از جدیدترین این دائره المعارفها شروع می کنم. در این جلسه بیش از یک مدخل هم فرصت بررسی ندارم. کوشش می کنم بتدریج در جلسات مختلف دیگر دائره المعارفها و نیز منابع اصلی عمومی درباره تشیع را هم به همین شیوه نقد و بررسی کنم. در سال ۲۰۰۹ دائره المعارفی با عنوان دائره المعارف جهان اسلام با سرویراستاری پروفسور جان اسپوزیتو توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد انگلستان در شش جلد قطور منتشر شده است. (۱) ویرایش نخست این دائره المعارف با عنوان دائره المعارف جهان مدرن اسلام در سال ۱۹۹۵ در چهار جلد منتشر شده بود. در ویرایش جدید این دائره المعارف مدخل اسلام شیعی با حدود ۳۰۰۰ کلمه نظر مرا جلب کرد. این مدخل عباراتی دارد که برای شیعیان شنیدنی است. ترجمه برخی عبارات کلیدی آن به شرح زیر است:

«اهل سنت معتقدند ارتباط مستقیم بین خدا و انسان برقرار است. آنها به عالمان دین به‌عنوان هادیان تعالیم دینی می‌نگرند، اما نه به عنوان شفیعان نزد خداوند. از آن‌سو شیعیان شفاعت را جزء جدائی ناپذیر اسلام می‌شمارند. آنان براین باورند که به امامانی که جانشین پیامبر بوده‌اند الهام الهی صورت گرفته و حلقه‌ی واسط بین خدا و امت محسوب می‌شوند. آنها همچنین معتقدند که یکی از امامان در آخرالزمان رجعت خواهد کرد و شیعه را از چنبره ظلم رها کرده آزاد خواهد نمود….

مسلمانان شیعه مناسک عبادی را حوال امامان متحول کرده‌اند، به‌نحوی که امامت به هسته‌ی مرکزی ایمانشان تبدیل شده است. آنها به زیارت قبور و مراقد ائمه و اهل بیت پیامبر می روند تا ارادت خود را ابراز کنند و در سالگرد تولد یا وفات آنها مراسمی تجلیلی برگذار کنند. مسلمانان سنی از این مراسم اجتناب می‌کنند. شیعیان به‌نوبه‌ی خود خلفای اهل سنت و سیطره‌ی غیرشیعیان را بر جهان اسلام محکوم می‌کنند. آنها خود را عضوی از امت مبارز که برای ایجاد جامعه‌ی عادلانه بر مبنای احکام الهی تلاش می‌کنند می‌دانند…. 

همه شیعیان امامان را وسائط بین خدا و انسان می‌دانند. شیعیان اثنی عشری به چهارده معصوم اعتقاد دارند، که شامل محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه امام باقیمانده می‌شود. فاطمه زهرا به‌عنوان نماد خلوص و فضیلت اسوه‌ی بانوان محسوب می شود، و امام حسین که جانش را در جنگ فدا کرد غیرقابل جدایی از آدمیان است….

رنج کشیدن و شهادت نقشی اساسی در ایمان شیعه بازی می‌کند. مؤمنان اهل بیت پیامبر را به‌دلیل رنج و تحمل شکنجه در راه خدا توسط خلفای اهل سنت تقدیس می‌کنند. آنها امامان را اسوه‌های فداکاری و قربانی شدن در مقابل استبداد معرفی می‌کنند. آنها معتقدند که هر امام به استثنای امام آخر به عنوان شهید از دنیا رفته است. برخی گروههای شیعی مرگ در راه ایمان را بالاترین افتخار می‌دانند…. 

مسلمانان شیعه به هر حال بسیاری از مناسک عبادی متمایز را حول رنج و شهادت متحول کرده‌اند. آنها موالید و وفیات ائمه را به احترام امامان تعطیل کرده مراسمی برگزار می‌کنند. بسیاری بازسازی تراژدی شهادت امام حسین در کربلا را سالانه برنامه ریزی می‌کنند، با قرائت [مقتل]، دسته‌های [عزاداری] خیابانی، و تعزیه‌های عاطفی برای بزرگداشت مرگ حسین. گریستن، زیارت‌خوانی و سینه‌زنی [یا زنجیرزنی] بخشی از این تجربه سالیانه است، که مؤمنان آنها را برای کفاره‌ی گناهان شخصی خود با تطبیق بر رنجی که بر حسین رفت انجام می‌دهند. کربلا همچنین افتخارات شیعه را به‌عنوان اقلیت تحت ظلم برای بازگرداندن عدل الهی به نمایش مجدد می‌گذارد…. 

زیارت قبور و مراقد امامان یکی از جوانب مهم عبادت شیعی است. سفر مؤمنان به عتبات عالیات برای بهره‌مندی از مواهب و شفاعت است. کربلا، نجف و قم بلاد مقدس‌ترین مراقد شیعی است. صدها هزار زائر سالیانه این مراقد و دیگر مرقدهای شیعی را زیارت می‌کنند.» (ترجمه قسمتی از مدخل اسلام شیعی در دائره المعارف جهان اسلام آکسفورد، ۲۰۰۹)

واضح است که از منظری غیرشیعی و مشخصا اسلام سنی این مقاله نگارش یافته است. در این مدخل حداقل پنج نکته قابل تامل است: ائمه واسطه بین انسان و خدا؟ رهایی شیعه در آخرالزمان؟ شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان؟ امامت هسته مرکزی ایمان؟ و عزاداری امام حسین (ع) کفاره گناهان؟ به ترتیب به بررسی و نقد این پنج نکته می پردازم:

184702_wZZJcTAJ

پنج: ائمه واسطه بین انسان و خدا؟

اهل سنت به ارتباط مستقیم بین انسان و خدا قائلند اما شیعیان به چنین ارتباط مستقیمی قائل نیستند. از منظرآنان انسان از طریق امام با خدا ارتباط برقرار می کند نه مستقیم. مراد از وساطت ائمه بین انسان و خداوند شفاعت ایشان است. این وسائط بین انسان و خداوند یا حلقه واسط بین خلق و خالق در شیعه اثنی عشری چهارده معصوم هستند.

نقد: آیا واقعا شیعیان ارتباط مستقیم انسان با «خدایی که از رگ گردن به او نزدیک تر است» را غیرممکن می دانند و تنها راه ارتباط انسان و خدا را از طریق ائمه ممکن می دانند؟ آیا تنها راه فلاح و سعادت شفاعت و توسل به ذیل دامن چهارده معصوم است و بدون نظر عنایت آنها کسی به بهشت نخواهد رسید؟ اگر کسی ولایت اهل بیت (ع) را شرط صحت عبادات بداند و خارجان از ولایت آن چهارده نور پاک را از بهشت محروم به حساب آورد، معنایش همین نمی شود؟

مسیحیان تنها راه سعادت را باور به عیسی مسیح (ع) می دانند و وصول به نجات اخروی را جز از طریق عشق به او ممکن نمی دانند. عیسی مسیح (ع) را بردارید، و چهارده معصوم را بگذارید، و بگوئید تنها راه وصول به فلاح و رهایی از آتش دوزخ و رسیدن به بهشت ولایت اهل بیت (ع) است و توسل به آنها و شفاعت آن أرواح مقدس. آیا منطق یکی نیست؟ بحث در «امکان شفاعت» نیست. در امکان شفاعت – حداقل شفاعت رسول الله مسلمانان (بجز وهابیون) – همداستانند. بحث در «لزوم شفاعت» به عنوان شرط حتمی فلاح و رستگاری است. اگر کسی به امکان فلاح احدی بدون توسل و شفاعت چهارده معصوم قائل باشد معنایش همین است که در نکته اول گفته شد. انصافا اگر شیعه چنین اعتقادی داشته باشد چه جایی در جهان اسلام و تعالیم قرآنی خواهد داشت؟ منابر ما، عوام ما، علما و مراجع ما  در این زمینه چه می گویند؟

Baghiatollah

شش: رهایی شیعه در آخرالزمان؟

امام غائب که تنها امامی است که شهید نشده و در پرده غیبت زنده مانده است، در آخرالزمان رجعت خواهد کرد و شعیان تحت ستم را آزاد خواهد کرد.

نقد: آیا عدالت گستری و رهایی در آخرالزمان تنها متعلق به شیعیان است یا متعلق به نوع انسان است؟ تفاوت این دو کم نیست. آیا احادیث موجود تصویر فوق را تایید نمی کند؟ و برعکس قرآن به رفع ظلم ستمدیدگان (مستضعفین) و وراثت نوع صالحان اشاره ندارد؟

maqtool

هفت: شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان؟

مگر گفته نشده «ما مِن نبی او وصی الّا شهید» (هیچ پیامبر یا وصی پیامبری نیست مگر اینکه شهید شده باشد) یا «ما مِنّا الّا مقتول او مسموم» (هیچیک از ما [اهل بیت] نیست مگر اینکه [به شمشیر] کشته شده باشد [یا به سمّ] مسموم شده باشد). یعنی چهارده معصوم به استثنای امام زمان شهید شده اند: مقتول یا مسموم. شیخ صدوق در رساله اعتقادات علی بن ابی طالب (ع) و حسین بن علی (ع) را مقتول به شمشیر و رسول الله (ص) و دیگر ائمه (ع) (به استثنای امام دوازدهم) را مقتول به سمّ همراه با اسم قاتلین هر دوازده مورد ذکر کرده است.

نقد: شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد که نقد اعتقادات استادش شیخ صدوق است، متذکر شده که سه امام نخست (امام علی و حسنین علیهم السلام) کشته شده اند، و امام موسی کاظم (ع) و «احتمالا» امام رضا (ع) با خوراندن سمّ از دنیا رفته اند، اما در اینکه بقیه ائمه (ع) با سمّ کشته شده باشند هیچ دلیل معتبری در دست نیست و احادیث مدعی برای تهییج مردم به کار گرفته شده اند! (تصحیح الاعتقاد، ص۱۳۲-۱۳۱) راستی از منابر ما کدام امر تبلیغ می شود قول نخست مبتنی بر برخی احادیث نامعتبر یا قول دوم منقول از معلم شیعه شیخ مفید؟

78438734

هشت: امامت هسته مرکزی ایمان؟   

شیعیان مناسک عبادی خود را حول ائمه متحول کرده اند، به نحوی که امامت به هسته‌ی مرکز ایمانشان تبدیل شده است. زیارت قبور اهل بیت از ائمه (و امامزادگان) نقش محوری در زندگی شیعیان دارد و مراسم موالید و وفیات ائمه مراسم اصلی تشیع است.

نقد: افزودن شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیرالمؤمنین) به اذان و أقامه ولو به قصد رجا معنایش چیست؟ خمس أرباح مکاسب که یقینا در زمان پیامبر و تا امام کاظم در بین شیعه واجب نبوده است جز تحول در عبادات حول محور ائمه است؟ در حدیث با سند معتبر اسلام بر پنج رکن بنا شده است: «نماز، روزه، زکات، حج و ولایت؛ و در اسلام هیچ چیز مانند ولایت مورد توجه قرار نگرفته است.» و در حدیث معتبرالسند دیگر «ولایت افضل آنهاست و ولیّ کلید آنهاست.» اگر روح عبادت ولایت اهل بیت (ع) باشد، عبادت بدون ولایت جسد بدون جان است که مقبول نیست. واضح است که به این معنی مناسک عبادی حول ولایت ائمه متحول شده اند. تردیدی نیست که امامت هسته مرکز ایمان در اسلام شیعی است. هسته ای که یقینا و مطمئنا از توحید و نبوت برجسته تر شده است. در این تلقی نبوت و توحید هم تنها و تنها از طریق ائمه اهل بیت (ع) می توان شناخت. اگر قرآن «خدانامه» است، تعالیم اسلام شیعی موجود هم «امام‌نامه» است.

اعیاد اصلی اسلامی عید فطر و عید قربان مستقل از تولد و وفات پیامبرند. تولد پیامبر (ص) و حتی مبعث ایشان از اعیاد رسمی اسلامی نیستند. اما در اسلام شیعی موالید و وفیات ائمه و به تبع ایشان میلاد و وفات پیامبر (ص) مهمترین ایام دینی سال هستند و شلوغ ترین زمان حضور در مساجد. ساخته شدن بناهای شِبه مسجد از قبیل حسینیه و مهدیه و تکیه شواهد دیگری بر محوریت ائمه (ع) در اسلام شیعی هستند.

eeeeeeeeeee1e

 نُه. عزاداری امام حسین (ع) کفاره گناهان؟

رنج کشیدن و شهادت نقشی اساسی در ایمان شیعه بازی می‌کند. مؤمنان، اهل بیت پیامبر را به‌دلیل رنج و تحمل شکنجه در راه خدا توسط خلفای اهل سنت تقدیس می‌کنند. مرگ در راه ایمان بالاترین افتخاراست. ائمه اسوه‌های فداکاری و قربانی شدن در مقابل استبداد خلفای اهل سنت هستند. مراسم عزاداری برای امام حسین برای کفاره گناهان شخصی با تطبیق رنجی که بر امام حسین رفته است صورت می گیرد.

نقد: در مسیحیت موجود عیسی مسیح (ع) رنج کشید و به باور مسیحیان بر صلیب در راه خدا با تحمل مصایب فراوان کشته شد تا کفاره گناه پیروانش باشد. در تیزاب عشق مسیح همه گناهان شسته و بخشیده می شود. در اسلام شیعی نیز امام حسین (ع) و خاندان و یاران باوفایش رنجی طاقت فرسا کشیدند و در راه خدا به شهادت رسیدند. شرکت در مراسم عزاداری شهیدان کربلا و گریستن بر مصائب ایشان کفاره گناهان است. همین که کسی بر عزای حسین بگرید یا بگریاند یا خود را به گریستن بزند گناهان او – حتی اگر بسیار باشد – بخشیده می شود. مجالس عاشورا در میان شیعیان تحقیقا شلوغ ترین مجالس شیعی به قول مطلق است، که طبقات مختلف مردم با هر سبک زندگی در آن شرکت می کنند و گروهی از آنان حداقل یک روز از سال را دیندار می شوند. معامله پرسودی است، بخشش گناهان به هر بزرگی به ازای شرکت در یک مجلس و عزاداری و قطره ای اشک. کتب رایج در دست مردم از قبیل روض‌ت الشهداء، اسرار الشهاده، طوفان البکاء، نفَس المهموم و غیره پر است از روایاتی که کمترین تاثر از مصایب شهدای کربلا چه آثار وضعی حتی در میان همسایگان غیرمسلمان شیعیان عزادار داشته است. واضح است که استبدادستیزی شیعی اختصاصی به مستبدان اهل سنت نداشته و هر مستبدی ولو شیعه را در برمی گیرد.

21345

ده. از ماست که برماست

انصاف علمی اقتضا می کرد که مدخل اسلام شیعی توسط معتقدان همین مذهب نوشته می شد، یا حداقل به تفاوت منظر اهل سنت و شیعیان و از آن مهمتر به تفاوت منظر غلات مفوضه با شیعیان معتدل و اصولی ها با اخباری ها اشاره می شد. جای آن بود که از عقلانیت شیعی و عدالت محوری تعالیم ائمه اهل بیت (ع) داد سخن داده می شد. اما وقتی کتب حدیث شیعی و منابر آنها که در محضر علما و مراجع برگزار می شود آکنده از همین ادبیات غالیانه مفوضه است از نویسندگان دائره المعارف فوق الذکر چه انتظاری است؟ این منظر درباره اسلام شیعی مختص این دائره المعارف نیست، سکه‌ی رایج دیگر دائره المعارفها و مقالات و کتب تحقیقی اساتید فن هم هست. به شکل قطره چکانی به شیعه از منظر دیگران در ادبیات آکادمیک معاصر خواهم پرداخت.

کار این نویسندگان بی عیب و نقص نیست. اما نکند عیب از خود ما باشد؟ یعنی ما در پالایش ادبیات غلات مفوضه از مذهب اهل بیت پیامبر اهتمام کافی نداشته ایم. مذهب اهل سنت هم بی عیب و نقص نیست. این گروههای خشن آدمکش قشری که مثل علف هرز هر روز در یکی از مناطق سنی نشین از زمین درمی آید، فارغ از دستهای پنهان سیاست‌های مخرب قدرتهای جهانی و پولهای کثیف شیوخ وابسته وهابی ریشه در برخی جمودها در مذهب اهل سنت دارد. این وظیفه متفکران اهل سنت است که به چاره جویی درباره این گروههای محارب و خشک مغز بپردازند. اما ما شیعیان هم عیوبی داریم. ما نیز به بلیه و مصیبت غلو در حق مقام ائمه (ع) در قالب تفویض تکوینی و تشریعی مبتلا هستیم. به امید خدا به این بحث ادامه خواهم داد و ابعاد مختلف آن را خواهم گشود و برای پالایش این خرافات خردستیز از ساحت معارف بلند اهل بیت پیامبر (ص) در حد وسع خواهم کوشید.

در گذشته سه مقاله در این راستا نوشته و منتشر کرده ام:

– قرائت فراموش شده: بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامت، اردیبهشت ۱۳۸۵.

– طبقه بندی اعتقادات دینی، بهمن ۱۳۸۵.

– تأملی در منابع اعتقادی، آبان ۱۳۸۶.

فشار به قدری سنگین بود که باعث شد چند سال قلم را غلاف کنم. حذفم از دانشگاه تربیت مدرس و جلوگیری از تدریسم در ایران از جمله به دلیل آراء ابرازشده در این مقالات بود. تفصیل فشارهای وارده را به مجالی مناسب تر موکول می کنم. این مقالات به امید خدا ادامه خواهد یافت.

در این مجال چند سطر از تحقیق منعکس در مقاله اخیر را ذکر می کنم: بر اساس ارزیابی بسیار خوش بینانه و معیارهای بسیار موّسع و سهل انگارانه محمّد باقر مجلسی، صاحب بحارالانوار، در کتاب «مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول(ص)»، از مجموع ۱۰۱۵ روایت کتاب الحُجّه کافی حدود ۲۸ درصد به لحاظ سندی معتبر و بیش از ۷۰ درصد روایات آن فاقد اعتبار سندی (مرسل، مجهول، ضعیف، مرفوع) است. دو مثال: مثال اول، روایات باب «إنَّ الائمّه (ع) إذا شاؤوا أن یَعلَمُوا عَلِمُوا» (زمانی که ائمّه بخواهند بدانند، می‌دانند، کافی ج۱ ص ۲۵۸) یعنی به هر چه بخواهند، علم پیدا می کنند. به عبارتی برای علمشان محدودیتی نیست. در این باب سه روایت به چشم می خورد، از این سه روایت بنا بر ارزیابی مجلسی، یکی ضعیف و دو تا مجهول است. مثال دوم، در ارتباط شب قدر و امام مطالب فراوانی از منابر ما ابراز می شود. مستند اینگونه مطالب روایات باب «فی شأن إنّا أنزلناه فی لیله القدر و تفسیرها» در اصول کافی است که هر ۹ روایت آن به لحاظ سندی ضعیف و غیر معتبر است.

 photo_2016-06-19_17-03-25

یازده. امامت شیعی مبتنی بر نصّ از جانب پیامبر یا امام قبل

از انتقاد آرائم استقبال می کنم. اما انتقاد با تحریف و جرح متفاوت است. اخیرا (بهمن ۱۳۹۴) نشر معارف وابسته به دفتر نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها با بودجه بیت المال کتابی در نقد آراء اینجانب در حوزه شیعه شناسی منتشر کرده است. نفس پرداختن این نهاد حکومتی به نقد آراء اقدامی مبارک است و حاکی از گسترش آراء مورد نقد در فضای دانشگاهی کشور دارد. اما ای کاش این نهاد به سنت نقد علمی وفادار می ماند و از مقالات منتشرشده ام یا حتی متن مکتوب سخنرانی هایم در این زمینه شاهدی می آورد. برعکس ازهمان عبارت اول که پشت جلد کتاب هم آمده تحریف نظر اینجانب آغاز شده است. عبارت مورد بحث این است:

«چند سطر زیر می‏تواند چکیده ‏ای از تئوریِ کدیور در عرصه‏ امامت را به تصویر کشد: «قرائت شیعی از امامت در قرن اول تا پنجم، شکل و محتوایی اعتدالی داشت. شاگردان ائمه (ع) و عالمان شیعه، امامان را «علمای ابرار و دانشمندان برترِ روزگار» می‌دانستند، نه بیشتر. امامان نیز شأن خویش را فراتر از این نمی‌دیدند و از عصمت، نصب و نص الهی و نبوی، علم غیب و دیگر فضائلِ تمایزآفرین خبری نبود. از قرن پنجم به بعد، برداشت شیعه از امامت دچار دسیسه‏ غلّات و مفوّضه گردید و مسیر غلوّ را پیمود. فرآیند افراط یک هزاره بر جهان تشیع سیطره یافت و تا روزگار ما شتاب گرفت و امروز شیعه برای پیشوایان خود، شئون فرابشری و صفات فرازمینی باور دارد». (مقدمه ص۹ و پشت جلد)

نهاد فوق الذکر چیزی را که کدیور نگفته و به آن قائل نیست بدون ارائه هیچ سندی به وی نسبت داده است. کدیور هرگز نگفته است امامت بدون نص نبوی محقق شده است، برعکس تصریح کرده است که امامت نیاز به نص نبوی یا نص از جانب امام قبل دارد. کافی بود به مقالات اصلی وی در این زمینه رجوع می شد. این مدعای اصلی کدیور به قلم خود او در استنتاج مهمترین مقاله وی در این زمینه است:

«نتیجه: در این مقاله اندیشه شیعی حول محور امامت از نیمه دوم قرن سوم تا نیمه قرن پنجم بررسی شد. در این دو قرن، اندیشه مسلط (نیمه دوم قرن سوم تا اواخر قرن چهارم) و اندیشه مطرح (از اوایل قرن پنجم) در جامعه شیعی رویکرد بشری به مسأله امامت بوده است. و اوصاف بشری ائمه از قبیل علم لدنی، عصمت ونصب و نص‌الهی ( نه نص از‌جانب امام قبل یا پیامبر) از صفات لازم ائمه شمرده نمی‌شده است و یا حتی به عنوان غلو مورد انکار عالمان شیعه واقع شده است. در آن زمان شیعیان اگرچه خود را به نص و وصیت پیامبر(ص) ملزم به اطاعت از تعالیم ائمه می‌دانستند، اما امامان را عالمان پرهیزکاری بدون هرگونه صفت فرابشری می‌شناختند. در این دو قرن تغلیظ فضائل ائمه و ترویج اوصاف فرابشری ایشان رهاورد اندیشه مفوّضه است که به ‌تدریج نمایندگی اندیشه تشیع را به دست گرفت و با نوعی تعدیل کلامی از قرن پنجم به بعد به اندیشه رسمی تشیع بدل شد.» (مقاله قرائت فراموش شده: بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامت، فصلنامه مدرسه، سال اول؛ شماره سوم، اردیبهشت ۱۳۸۵؛ صص ۱۰۲-۹۲)

فصل نخست کتاب در نقد چیزی است که کدیور خلاف آن را گفته است. دیگر مطالب کتاب یادشده چیزی در حد همین تحریف مبتذل است. شفای بیماردلان را از خدای بزرگ خواستارم.

112

دوازده: جمع بندی

اول. دواصل اختصاصی تشیع نیاز به بازخوانی دارد. اصل عدالت بعد از مرزبندی با تفکر اشعری اهل سنت قرنهاست از هرگونه مولدیت بازمانده به نحوی که وجود یا عدم وجود آن در این ساحات علی السویه شده است. بحث عدالت از صفات خدا و صفت شخصی مناصب دینی به صفت باورهای اعتقادی، احکام فقهی، و موازین جامعه اسلامی تسری نیافته است. در فقه اصلی به عنوان عدالت تاسیس نشده تا در احکام مبتنی بر تبعیض و ظلم تجدید نظر شود. ما نزدیک ده قرن است در اصل عدالت درجا زده ایم.

دوم. اما در اصل امامت عقب رفته ایم نه اینکه درجا زده باشیم. اصل امامت به حدی شاخ و برگ پیدا کرده که از توحید و نبوت و معاد هم تناورتر گشته و بر آنها سایه انداخته است. تلقی مسلط از امامت حداقل از قرن پنجم همان تلقی غلات معتدل یعنی «غلات مفوضه» است در مقابل غلات افراطی که برای ائمه شأن ربوبی قائل بوده‌اند. مفوضه ائمه را به «مجاری فیض» و عیسی‌هایی تبدیل کرده که پسر خدا نیستند، اما دارای تمام اختیارات ربوبی در تکوین و تشریع البته باذن الله هستند و خداوند کارعالم و آدم را در دنیا و آخرت به ایشان سپرده است.

سوم. رویکرد «شخص‌مدار» به امامت شاکله اسلام و تشیع را عوض کرده است. در قرآن و اسلام یک حقیقت بیشتر «موضوعیت» ندارد و آن ذات ربوبی است: خداوند. حتی محمد بن عبدالله (ص) هم «طریقیت» دارد: عبد، پیام رسان، رسول و بشر مثلکم. به طریق اولی امامان اهل بیت او هم طریقیت دارند نه موضوعیت. هر جا دیدید ائمه از طریق تبدیل به موضوع شده اند بدانید با ادبیات غلات مفوضه مواجهید.

چهارم. میزان شیعی بودن. اموری که حداقل در یکی از سه منبع زیرمؤیدی داشته باشند اسلامی هستند: محکمات قرآن مجید، مسلمات سنت معتبر پیامبر خدا و ملازمات عقل قطعی. هر امر اسلامی که با مسلمات سنت معتبر ائمه (ع) سازگار باشد شیعی است. در امور اعتقادی ظن کافی نیست و افاده یقین لازم است، یعنی اخبار متواتری که نص بر مطلوب باشند. اموری که با ادله‌ی ظنی اعم از اخبار آحاد یا ظهور ظنی در دلالت دیگر ادله نقلی به ائمه نسبت داده می‌شود، در صورتی تلقی به قبول می‌شود که اولا تعارضی با مسلمات اسلامی و شیعی نداشته باشد، ثانیا اینها امور منحصر به‌فرد نیستند، رویکردهای موازی بدیل نیز به همین اندازه شیعی هستند که این امور.

پنجم. تمام تعالیم شیعه‌ی غلات مفوضه، اولا از سنخ ظنیات هستند، ظنیات در سند یا دلالت یا هر دو. ثانیا متعارض با مسلمات اسلامی و شیعی هستند. این تلقی اولا نه تنها مستند قرآنی ندارد بلکه با محکمات وروح قرآن در تنافی است. ثانیا با مسلمات سنت معتبر نبوی همخوانی ندارد بلکه در تخالف است. ثالثا با مسلمات سیره‌ی ائمه (ع) هم سازگار نیست، بلکه در تعارض است. البته حجم معتنابهی حدیث ساخته و پرداخته غلات مفوضه در کتب روایی ما به چشم می‌خورد که گاهی ادعای تواتر آنها مشکل فراوانی ایجاد کرده است.

ششم. اسلام شیعی در جدیدترین دائره المعارف بین المللی با عنوان دائره المعارف جهان اسلام (انتشارات دانشگاه آکسفورد انگلستان، ۲۰۰۹) اینگونه معرفی شده است: از نظر شیعیان ائمه واسطه بین انسان و خدا هستند در حالی که اهل سنت به ارتباط مستقیم انسان و خدا معتقدند. آنها به رهایی شیعه در آخرالزمان از ظلم اهل سنت معتقدند. شیعیان به شهادت تمام معصومین به استثنای امام زمان باور دارند. در اسلام شیعی امامت هسته مرکزی ایمان است و مناسک عبادی حول امامان تحول یافته اند. فلسفه اصلی عزاداری امام حسین کفاره گناهان شیعیان است.

هفتم. وقتی کتب حدیث شیعی و منابر آنها که در محضر علما و مراجع برگزار می شود آکنده از همین ادبیات غالیانه مفوضه است از نویسندگان دائره المعارف فوق الذکر چه انتظاری است؟ عیب اهل سنت جمود و قشری نگری است که از آن این گروهای خشک مغز آدمکش مثل قارچ سبز می شود. عیب شیعه هم آلوده شدن آن با تفکر غلات مفوضه در حق ائمه اهل بیت (ع) است.

هشتم. به نظر نویسنده امامت شیعی مبتنی بر نص از جانب پیامبر یا امام قبل بوده است.

 

* سخنرانی شب ۱۵ شعبان ۱۴۳۷، ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۲۱ می ۲۰۱۶، مرکز اسلامی فرهنگی کالیفرنیای شمالی، اکلند.

   (۱)

    The Oxford Encyclopedia of the Islamic World, Edited by John L. Esposito, Oxford University Press, 2009, 6 volumes. Editorial Board: Editor in Chief: John L. Esposito; Deputy Editor: Natana J. DeLong-Bas; Editors: Shahrough Akhavi; James P. Piscatori; Tamara Sonn; John O. Voll; & Hakan Yavuz



رو نوشت ازسایت محسن کدیور

۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۲ ب.ظ
مهدی (عج) و شعبان

مهدی (عج) و شعبان

تو این چند روز چیز های زیادی شنیدم از روشنفکران دینی و غیر دینی اما کلام من ثابت است گویند یا نگویند مهدی هست و کنار ما هست.
اما ناظر بر عمال ما نیست مهدی هست اما مسلمان ها جمیعا 313 نفر نیستند مهدی کنار ماست اما ریا کاری ما مانع دیدنش می شود.
مهدی هست نه برای شیعه به قول مرحوم مطهری قالتاق
 مهدی هست نه برای سنی سلفی و منکرش
 مهدی هست نه برای مسیحی عمرانی
مهدی هست نه برای یهودی کلیمی 
مهدی هست نه برای زردتشتی ها 
مهدی هست نه برای بودایسم و... 
بلکه مهدی برای بشارت بشر هست و برای همه .
مهدی در تمام ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی وجود دارد حتی در روانشناسی هم همه به دنبال یک روز خیلی خوب برای همه هستند بگزیرم که بعضی ها روز های بد تر از بد امروز را همان روز می خوانند.
مهدی در حکومت مقدس آقایون مورد احترام است البته نه مهدی مخالف آقایون بعید هم نیست که مانند بها ال.... برای خود مهدی بسازند و قالب ملت از همه جا بی خبر بکنند که متاسفانه این بدل بازی ها را در جمکران انجام داده اند با نامه های پولی و حق پخش مستقیم جمکران و.... 


یادم هست که سال ها پیش جوانی بی اطلاع تر از خودم (جناب مثلا استا د آقای رافعی پور) گفته بود عربستان سعودی دور کعبه نیرو مستقر نموده که اگر مهدی آمد آن را به شهادت برسانند کاری با این ستدلال مندآبادی ندارم کاری هم به جنایات حکومت سعودی ندارم چون حکومت مقدس آقایان هم فرقی با آن ها در ظاهر گرایی و ... ندارد ولی یک درصد احتمال بدهید که مهدی (عج) بپرسد  بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟ که فعالین سیاسی دانشجویی به کدام گناه کشته شده اند ؟ بپرسد که چرا فلان دانشجو در زندان سرطان گرفته؟ چرا نرگس محمدی در ایام زندان چرا دوباره به زندان محکوم شده ؟قطعا جواب آقایان همان سکوتی است که اعراب جاهلی و ظالمان دیگر خواهد بود  و آن زمان اساتید دیگری پیدا می شوند که حکم مقابله با مهدی خارجی را خواهند داد کما این که روایات قابل تکرار است .

قصد نداشتم راجب این مسئله چیزی بنویسم اما اینقدر دروغ وارد مسئله مهدویت کرده اند و آن را نسبت به هر کسی که خواسته اند چرخانده اند که نوشته من شاید بخش کوچکی از خوزعبلات جریان بیست بیست و کیهانیان را جواب دهد گاهی با خودم می گیم که این اساتیدی مانند مصباح که اینقدر در ظاهر گرایی یل هستند چگونه است که در مقابل حکومت غیر اسلامی و مقدس آقایان سنا گو و موافق است مگر چشمانش بینا نیست ؟

با این سخن داستان را تمام کنم

کاش من هم از تکویر کنندگان مهدی فرزند حسن العسگری فرزند علی النقی فرزند محمد التقی فرزند موسی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند موسی الجعفر فرزند محمد باقر فرزند علی ابن حسین فرزند علی ابن حسین  فرزند علی ابن ابی طاللب از کنیه ابوالحسن نباشم.


وسلام علیکم







۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خودکشی

به نام خدا

ابتدا باید عرضکنم که خودکشی به معنای نابودی انسان است  و از آنجا که مدتی از هر روز شاهد این امر غلط شدیم پس زمان آن رسیده که جای نوشتن رومان های مذهبی و سیاسی و عقیدتی بگوییم علل چیست و راه حل ها چیست ؟


اگر مرگ راه حل مقابله با مشکلات می بود قطعا امروز نسل انسان به هفت میلیارد نمی رسید پس قطعا کاسه ای زیر نیم کاسه است.البته نه مانند رمان های وزارت اطلاعات که تهش به اسراییل ختم می شود . 


عموم مشکلات دو دسته هستن 

یا به اجتماع افراد بسته است یعنی به اقتصاد او و یا به روابط انسانی ایشان مانند مرگ عزیزان یا ازدواج عشق و.... 

که به با هیچ منطقی حذف خود از بازی راه حل برد بازی نیست و نبوده  چون با جا خالی کردن من و شما مشکلات خراب می شود بر سر دسته یا شخص دیگری .

مثال

چون فلانی ازدواج کرده حالا تو خودت صد بار بکش آیا اسمی که رفته داخل شناسنامه پاک میشه خب قطعا نه.

یا اینکه چک جناب عالی برگشت خورده شما جوابش مرگ شماست؟؟؟ خب قطعا خوردن خربزه لرز هم دارد که زندان است نه مرگ و...

خب قطعا با مردن فقط مشکل بر مشکلات خود و اطرافیان اضافه می کنیم جای اینکه مشکلات آنها را حل کنیم . 

به قول دوستی اگر زندگی راحت بود با گریه شروع نمی شد و به قول خودم اگر قرار بود ما جای عزاییل باشیم پراید اختراع نمی شد   

ولی بگم اینو که اگر زمانی شنیدین که محسن هم رفته سوریه بدانید که علت همان خودکشی است البته به صورت سود رسان به خانواده خود والا می خواهید خود کشی کند برید سوریه که هم یه پولی خرج تون کنند هم یه کوچه به اسم تون بشه تلویزیونم از جنازه تون یه قهرمان میلی بسازه که خانواده تون خوش بیاد و هم نظام مقدس آقایان رو خدا هم که اون دنیا جواب جفت تون با هم میده تا بفهمید که مردن تازه اول بدبختی و راهی هم برای بازگشت نیست که دیگه خودکشی کنی پس بمان بسوز و بساز مثل یه مرد نه مثل یا نامرد .



یه نوع خودکشی ازقلم انداختم اونم خودکشی فکریه که به خاطر ایده الوگ ها صورت میگیره که بزرگ ترین خریت که من خودم آتش بزنم که فلانی آزاد بشه یا فلانی زندانی شه یا علیه یه سازمان علام جنگ بشه و....


پس بیاید زندگی را آسان بگیریم و خود را بسازیم جای کشتن 

تن آدمی شریف است به جان آدمیت . جان که نباشد آدمی جسم پستی بیش نیست .


نیمه شعبان مبارک به امید فردای بی خودکشی .


۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰