نگاه محسنی

مجموعه ای از دین فلسفه و عرفان و سیاست

۱۶ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

شبی با یک شعر میر نظام دستغیب شیرازی


گر فلک با من هم آغوشش نماید دور نیست 
باغبان بر چوب بندد گلبن نوخیز را




دل افسرده شد از سینه برون باید کرد 
مرده هر چند عزیز است نگه نتوان داشت




بده ساقی آن زاده آفتاب
که نادان نهاده است نامش شراب 
مرا بیش ازین توصیف نیست
که خورشید محتاج تعریف نیست


برگرفته از کتاب تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان اثر عبدالرفیع حقیقت 
۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی یک شاعر با میرنظام دستغیب شیرازی

قبل این که بخوام به معرفی این شخصیت بپردازم باید بگم که خاک بر سر خبرگذاری هایی که برای خالی نبودن عریضه جنسیت میرنظام  رو تشخیص می دهند 

بگذریم که در هنگام جستوجوی نام این بزرگوار انواع اراجیف نوشته شده آقایان و بانوان ولایی راجب مرحوم آیت الله العضمی منتظری و حضرت آیت الله سید محمد دستغیب رو می بینید که به بزرگی خود ببخشید و بگزاید به گفتن خزعبلات خودشون رو ادامه بدهند به  قول مولانا و حضرت امیر بحث با جاهل هیچ فایده ای نداره جز عصبانیت.

بگذریم به بحث اصلی برسیم


میر نظام شیرازی از شاعران قرن یازدهم هجری است.وی از سادات دستغیب شیراز بوده و درباره او نوشته اند که :(مرد نیک سیرت ملایمی بوده و خط نسخ را به غایت خوش مینگاشت و در موسیقی نیز دست داشت) مرگ میر نظام دستغیب شیرازی را به به 1309 هحری قمری در سی سالگی نوشتند  و مدفن وی در حافظیه شیراز است . دیوان اشعاش به سه هزار بیت نوشتند .


نکته: علت جدا نوشتن دستغیب در بالا به این علت است که در گذشته نچندان دور این واژه به صورت جداگانه نوشته می شد همچون تیتر بالا .
۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سه شعر زیبا از میرزا نصیر اصفهانی

شبی با یک شعر و شاعر



فلک را عادت دیرینه اینست 
که با آزادگان دائم به کین است





با من که رخم شکسته رنگ آمده است
هفت اختر و شش جهت بجنگ آمده است 
بر مرغ دلم کز آشیان دگر است
این نه قفس فراخ , تنگ آمده است




شنیدم وقتی از فرزانه استاد 
درین خاکی طلسم سست بنیاد 
خوشالحان طایری در بوستانی 
بشاخی  ریخت طرح آشیانی 
بمحنت خاور خاشاکی کشیدی
برآن شاخش بصد امید چیدی
چو طرفی زان خزاب آبادی کردی 
زشادی نغمه ای بنیاد کردی 
چو وقت آمد که بختش یاور آمد
گل امیدش از گلبن برآید 
که ابری ناگهان دامن کشان شد
و زآن برقی عجب آتشفشان شد 
شراری ریخت در کاشانه او
که یکسر سوخت عشرتخانه او
۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبی یک شاعر گمنام میرزا نصیر اصفهانی کیست ؟

میرزا نصیر حسیینی شیرازی از شاعران بسیار با ذوق و دانشمند قرن دوازدهم هجری محسوب است . وی فرزند میرزا عبدلله طبیب و جد  اعلای فرصت الدوله شیرازی شاعر نامی قرن سیزدهم هجری است که در شیراز به کار طبابت اشتغال داشته است . میرزا نصیر یکی از پیگذارانبا نفوذ رستاخیز ادبی یا دوره بازگشت به سبک عراقی در قرن دوازدهم هجری به شمار می رود که با مشتاق اصفهانی همراهی و همکاری داشته است .
مثنوی معروف پیر و جوان سروده اوست .
          نتیجه تصویری برای مثنوی پیر و جوان

متاسفانه باز هم هچ اثر چاپی و یا نسخه الکترونیکی (PDF) از این اثر در دست نیست اما در این حد می توان گفت که از آخرین چاپ کتاب حداقل ده سال می گزرد عکس بالا هم مربود به نسخه صدا و سیما چاپ شده سال 1370 است

۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عاشق اصفهانی کیست؟

حقیقتا دیدم که هیچ بیگرافی از این شاعری که من هم اتفاقی پیداش کردم در دست نیست گفتم حق مطلب رو ادا کنم که مدیون او و نویسنده کتاب نشم.

طبق کتاب ...نهضتهای فکری... 

آقا محمد عاشق اصفهانی از شاعران نامی قرن دوازدهم هجری است وی در سال 1111 هجری در اصفهان ولایت یافت و پس از کسب معلومات از محضر استادان فن و ادب به ویژه مشتاق اصفهانی جزء طرفداران پرشور رستاخیز ادبی یا بازگشت ادبی و مخالفت سبک شعر (فارسی-هندی) و انجمن ادبی مشتاق درآمد وتا آخر عمر در این راه کوشید , و شیوه شاعران قدیم خراسان و عراق را تجدید نمود .مرگش به سال 1181هجری در اصفهان اتفاق افتاده است .

دیوان کامل او  مثل اینکه به فروش می رسد اما کجا الله اعلم.


در صورت علاقه مند شدن به کتاب تاریخ نهضت.... به سایت نویسنده به آدرس زیر مراجعه کنید
۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعر عاشقانه از عاشق اصفهانی

حقیقتا داشتم کتاب تاریخ  نهضتهای فکری ایرانیان تا قرن دوازدهم ورق میزدم بماند که تعداد صفهات یاد شده داخل کتاب نبود و حدود صد صفحه اش اختلاس شده بود اما این شعر من واقعا دیوانه خودش کرد.

 

تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان


خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش

چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش

اسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادش

دلم آتشست از عش و من آسوده ام از غم 

که می دانم محبت مرسد روزی به فریادش

بغم فرصت مده ساقی سرت گردم که ملک دل 

چو ویران گشت نتوان کرد دیگر بار آزادش

ندانم حال عاشق را در ین نخجر گه دیدم 

بخوان آغشه صیدی چشم حسرت سوی صیادش


#آقا_محمد_عاشق_اصفهانی


۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۲:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰